نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 265
< فهرس الموضوعات > دفع كردن وزير مريدان را < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > كه آب زندگانى ما در دست تست ، بيا آب را در جويبار زندگانى ما روانه ساز ، بيا به فرياد ما برس . دفع كردن وزير مريدان را < شعر > ( ( 565 ) ) گفت هان اى سخرگان گفتگو وعظ و گفتار زبان و گوش جو ( ( 566 ) ) پنبه اندر گوش حس دون كنيد بند حس از چشم خود بيرون كنيد ( ( 567 ) ) پنبهء آن گوش سرّ گوش سر است تا نگردد اين كر آن باطن كر است ( ( 568 ) ) بىحس و بىگوش و بىفكرت شويد تا خطاب ارجعى را بشنويد ( ( 569 ) ) تا بگفت و گوى و پندار اندرى تو ز گفت خواب كى بويى برى ؟ ( ( 570 ) ) سير بيرون است قول و فعل ما سير باطن هست بالاى سما ( ( 571 ) ) حس خشكى ديد كز خشكى بزاد موسى جان پاى در دريا نهاد ( ( 573 ) ) چون كه عمر اندر ره خشكى گذشت گاه كوه و گاه صحرا گاه دشت ( ( 572 ) ) سير جسم خشك بر خشكى فتاد سير جان پا در دل دريا نهاد ( ( 574 ) ) آب حيوان را كجا خواهى تو يافت ؟ موج دريا را كجا خواهى شكافت ؟ ( ( 575 ) ) موج خاكى فهم و وهم و فكر ماست موج آبى صحو و سكر است و فناست ( ( 576 ) ) تا در اين فكرى از آن سكرى تو دور تا از اين مستى از آن جامى نفور ( ( 577 ) ) گفت و گوى ظاهر آمد چون غبار مدتى خاموش خو كن هوشدار < / شعر > آيه « يا أَيَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُ اِرْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَاُدْخُلِي جَنَّتِي » 89 : 27 - 30 ( 1 ) ( اى نفس با آرامش در حالى كه تو از خدا خشنود و خدا از تو راضى است به سوى خدايت بر گرد در گروه بندگانم به فردوس برين وارد شو )
( 1 ) سوره الفجر ، آيهء 28 . .
265
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 265