responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 251


< شعر > ( ( 534 ) ) گاو كه بود ؟ تا تو ريش او شوى خاك چبود ؟ تا حشيش او شوى زر و نقره چيست تا مفتون ( 1 ) شوى ؟
چيست صورت تا چنين مجنون شوى ؟
اين سرا و باغ تو زندان توست ملك و مال تو بلاى جان توست آن جماعت را كه ايزد مسخ كرد آيت تصويرشان را نسخ كرد ( 2 ) ( ( 535 ) ) چون زنى از كار بد شد روى زرد مسخ كرد او را خدا و زهره كرد ( ( 536 ) ) عورتى را زهره كردن مسخ ( 3 ) بود خاك و گل گشتن چه باشد اى عنود ( ( 537 ) ) روح مىبردت سوى چرخ برين سوى آب و گل شدى در اسفلين ( ( 538 ) ) خويشتن را مسخ كردى از سفول ز ان وجودى كه بد او رشك عقول ( ( 539 ) ) پس بتر زين مسخ كردن چون بود پيش آن مسخ اين به غايت دون بود ( ( 540 ) ) اسب همت سوى اختر تاختى آدم مسجود را نشناختى ( ( 541 ) ) آخر آدم زاده‌اى اى ناخلف چند پندارى تو پستى را شرف ؟
( ( 542 ) ) چند گويى مىبگيرم عالمى ؟
اين جهان را پر كنم از خود همى ؟
( ( 543 ) ) گر جهان پر برف گردد سر بسر تاب خور ( 4 ) بگذاردش از يك نظر ( ( 544 ) ) وزر او و وزرا و ( 5 ) چون صد هزار نيست گرداند خدا از يك شرار ( 6 ) ( ( 545 ) ) عين آن تخييل را حكمت كند عين آن زهر آب را شربت كند در خرابى گنجها پنهان كند خار را گل جسمها را جان كند < / شعر >


( 1 ) مفتون مبتلا . . ( 2 ) نسخ ، تبديل مطلق را مىگويند ، خواه از پست به عالى يا عالى به پست . . ( 3 ) مسخ تبدل انسانى به صورت حيوان و به طور عموم ، مسخ عبارت است از تبدل از يك نوع به نوع عالى پست . . ( 4 ) تاب خور تابش خورشيد . . ( 5 ) وزر گناه و نتيجه گناه . . ( 6 ) شرار غور آتش . .

251

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 251
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست