responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 176


< فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > جمع آمدن نصارى با وزير و راز گفتن او با ايشان < / فهرس الموضوعات > تفسير ابيات مكر و حيله‌اى كه وزير مىانديشد چنين است كه مىگويد : گوش و دست مرا ببر ، و بينيم را بشكاف ، و لبهايم را پاره كن ، پس از آن تا زير دار مرا احضار نما ، اين كار در يك جايگاه باشد كه عموم بتوانند آن را مشاهده كنند ، پس از اين رسوايى مرا تبعيد كن تا من در ميان آنها شرح حال خود نمايم ، و بگويم : من يك نصرانى بودم و آن را مخفى مىكردم ، شاه از اين راز من آگاه گشت ، هر چه گفتم ، او به گفتار من بد گمان بود و باور نمىكرد ، اگر عيسى به داد من نرسيده بود و مدد غيبى آن بزرگوار نبود ، پادشاه يهودان مرا نابود كرده بود . و ما اكنون بايستى از دين عيسى دفاع كنيم ، پس از آن كه من با امثال اين سخنان در نصارى نفوذ كردم ، و مرا امين خود پنداشتند ، كارى كنم كه آنان با دست خود خون يكديگر را بريزند . پادشاه يهودان همين كار را كه وزير گفت انجام داد ، و او را به ميان نصارى فرستاد ، و آنان اظهارات او را باور نموده و هم دردى كردند .
جمع آمدن نصارى با وزير و راز گفتن او با ايشان < شعر > ( ( 363 ) ) صد هزاران مرد ترسا سوى او اندك اندك جمع شد در كوى او ( ( 364 ) ) او بيان مىكرد با ايشان به راز سرّ انگليون و زنّار ( 1 ) و نماز ( 2 ) او بيان مىكرد با ايشان فصيح دائماً ز افعال و اقوال مسيح ( ( 365 ) ) او به ظاهر واعظ احكام بود ليك در باطن صفير و دام بود ( ( 366 ) ) بهر اين معنا صحابه از رسول ملتمس بودند مكر نفس غول < / شعر >


( 1 ) انگليون انجيل . . ( 2 ) زنار رشتهء متصل به صليب ، كه مسيحيان به عنوان يك شمار دينى و به ياد بود صليب عيسى از گردن مىآويزند . .

176

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 176
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست