responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 94


< شعر > ( ( 89 ) ) هر چه آيد بر تو از ظلمات و غم آن ز بىباكى و گستاخيست هم ( ( 90 ) ) هر كه بىباكى كند در راه دوست ره زن مردان شد و نامرد اوست ( ( 91 ) ) از ادب پر نور گشتست اين فلك وز ادب معصوم و پاك آمد ملك ( ( 92 ) ) بذر گستاخى كسوف آفتاب شد عزازيلى ( 6 ) ز جرأت ردّ باب هر كه گستاخى كند اندر طريق گردد اندر وادى حيرت غريق حال شاه و ميهمان بر گو تمام ز انكه پايانى ندارد اين كلام < / شعر > آيه « وَإِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ اَلأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَقِثَّائِها وَفُومِها وَعَدَسِها وَبَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ اَلَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اِهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ اَلذِّلَّةُ وَاَلْمَسْكَنَةُ وَباؤُ بِغَضَبٍ مِنَ الله ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ الله وَيَقْتُلُونَ اَلنَّبِيِّينَ بِغَيْرِ اَلْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَكانُوا يَعْتَدُونَ . 2 : 61 » ( 1 ) ( شما اى بنى اسرائيل هنگامى كه به موسى گفتيد ما نمىتوانيم به يك طعام اكتفا كنيم از خداى خود بخواه براى ما از آن چه كه زمين مىروياند از سبزيجات و خيار » يا ميوهء زمينى كه شبيه به خيار است « و نخود » يا هر حبوباتى كه مىتوان از آن خمير كرد و نان ساخت « و عدس و پياز ) بيرون آورد . موسى گفت آيا شما آن چه را كه خداوند به جهت مصلحت نهانى براى شما خير ديده فرستاده است ، مىخواهيد تبديل كنيد به چيزى كه دل خواه شما است ؟ اكنون كه نمىخواهيد مطابق خواست خدا رفتار كنيد وارد شويد به مصر . ( احتمال مىرود كه مقصود از مصر همان جايگاه فرعون بوده باشد ، در نتيجه منظور حضرت موسى عليه السلام اين بوده است كه حال كه به گفتهء من عمل نمىكنيد باز برويد به همان بىچارگىهاى پيشين مبتلا شويد . بعضى


( 6 ) عزازيل شيطان . . ( 1 ) سوره بقره ، آيه 61 كه مقصود از « طعام واحد » در اين آيه « من و سلوى » است من عبارت از هر گونه ماده‌اى است كه از ساقه هاى درخت در مىآيد آغاز آن مانند عسل و سپس به شكل صمغ درمىآيد . سلوى به معناى عسل است و به معناى پرنده‌اى است كه گوشتش لذيذ است . اين كه دو مادهء غذايى را يك طعام گفته است دو احتمال مىرود : يكى يكنواخت بودن آن دو . دوم اين كه هر يك از آن دو غذا يك روز مىخوردند . .

94

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 94
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست