نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 793
تفسير ابيات خواجهاى كه طوطى از دستش رفته بود ، در درد و شكنجه و ناله به پراكنده گويى دچار شده در دريايى از تناقضات و نياز و ناز و حقيقت و مجاز فرو رفته بود : آرى مردى كه در حال غرق شدن است به هر گياهى دست مىاندازد ، تا شايد يكى از آنها از اين خطر برهاندش ، او مشغول دست و پا زدن است چرا ؟ زيرا بيم از دست دادن سر روح او را فرا گرفته است . اما متوجه شويد كه اين اضطرابات و تشويش و تلاشها به هر نحو كه بوده باشد ، مطلوب خداى ماست . او آشفتگى را مىپسندد ، براى ما كوششها پيش مىآورد كه در اين دنيا به خواب نرويم ، مگر نمىبينى كه آن خداى بزرگ كه آفرينندهء همين جهان است بىكار نيست ؟ برو آن آيه را بخوان كه مىگويد : « كل يوم هو فى شان » اى انسانها در اين راه پر سنگلاخ زندگانى بتراشيد و بخراشيد و تقلا كنيد ، تا دم واپسين از فعاليت باز نايستيد . مگر نمىبينيد كه : < شعر > در اين پرده يك رشته بىكار نيست سر رشته بر ما پديدار نيست ؟ < / شعر > متوجه باشيد كه دم آخرين كه بر خواهيد آورد و آخرين نفس را كه به فضاى بىكران روانه خواهيد ساخت ، خود از مقولهء كار است ، ولى كار آخرين كه پس از آن كارى نيست . در همين دم آخر هم ممكن است كه خلاق ذو المنن دست عنايتى به سوى شما دراز كند . كسانى كه در حال كوشش به سر مىبرند ، از هر صنف كه بوده باشند خواه مرد و خواه زن روزنهاى در جهان وجوداند كه خدا از آن روزنه ها به انسان نظاره مىكند . اين سخن نهايتى ندارد برويم سر داستان مرد بازرگان و طوطى :
793
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 793