responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 792


< شعر > ( ( 1819 ) ) دوست دارد يار اين آشفتگى كوشش بىهوده به از خفتگى < / شعر > انسانى كه دچار حيرت زدگىاست و مقصود خود را مىخواهد در حالات گوناگونى غوطه مىخورد هنگامى كه يك انسان در دنبال مقصود خود يا به جهت از دست دادن فرصتى كه براى او اهميت حياتى داشته است ، تمام وسايل عادى را از دست داده حيرت زده به همه چيز به عنوان وسيله مىنگرد ، ياس و اميد و غم و شادى و ناز و نياز و حقيقت و مجاز در درون او چنان در هم آميخته مىشود كه قابل توصيف نمىباشد . براى چنين اشخاص تناقض در تفكرات آن چنان عادى مىباشد كه در هر لحظه اگر صدها تفكرات متناقض در ذهنش خطور نمايد ، كوچكترين توجهى بر عدم امكان آنها ندارد .
ويكتور هوگو در بارهء آن كشتى كه در دريا نزديك به غرق شدن بود داستانى را به قرار ذيل نقل مىكند :
« ناخدا سلام كرد ، ولى اين پير مرد كه رداى استادان دانشگاه آكسفورد يا گوتينگ را در برداشت متوجه نشد ، و از جاى تكان نخورد . دريا را با نظر علماى موج شناسى نظاره مىكرد ، ولى گويى مىخواست به ميان غرش آنها دويده و چيزى يادشان دهد . در عين استادى مشغول تطير ( فال گيرى ) بود بر گردابها فضل فروشى مىكرد » ( 1 ) همچنين اين گونه اشخاص مانند كسى كه در دريا غرق مىشوند به هر چيزى كه دستشان برسد ، چنگ مىزنند . باشد كه جان خود را از مرگ نجات بدهند .
« الغريق يتشبث بكل حشيش »


( 1 ) مردى كه مىخندد ، ج 1 ، ص 50 . .

792

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 792
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست