نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 778
< شعر > ( ( 1793 ) ) باغ سبز عشق كو بىمنتهاست جز غم و شادى در و بس ميوه هاست < / شعر > در باغ عشق غير از غم و شادى ميوه هاى ديگرى به طور بىنهايت وجود دارد در پديده عشق كسانى كه فقط مفهومى از آن شنيدهاند ، يا آثار ناقص و غير رسايى كه از عشاق ديدهاند ، گمان مىكنند عشق فقط مركب از دو جزء اساسى است : غم هجران ، شادى وصال . ولى با نظر به حقيقت عشق واقعى كه در درون انسانى شكوفان مىشود ، هزاران فعاليتهاى گوناگون وجود دارد كه هر يك از آنها فى نفسه داراى نمودها و خواصهايى است . ما از نظر علمى نمىدانيم عشق چيست ؟ ولى اين اندازه مىدانيم كه اين پديده هنگامى كه در درون كسى موجود مىگردد ، گويى آن ميلياردها رابطه الكتريكى كه در مغز انسانى وجود دارد شعله هاى غير عادى ابراز مىكند ، گويى اين شعله ها رنگهاى گوناگونى دارد ، روشنايى و خاموشىهاى آنها به يكسان نمىباشد . شادىهايى كه در عشق وجود دارد با همين شادىها كه ما در موضوعات لذت بخش احساس مىكنيم متفاوت است . گاهى آن شادى براى انسان عاشق روى مىدهد كه شبيه به شادى مالكيت به تمام جهان هستى است . گاه ديگر شادى آن شبيه به شادى رسيدن به هدف مطلق وجود انسانى است . و گاهى انسان كاملًا احساس مىكند : آن چه كه در اين جهان هستى براى او امكان داشت انجام داده است . حقيقتاً گاهى دنيا را بهار مىبيند ، همه جا به روى او مىخندد ، از همه جا صداى خوش باش به گوش او طنين انداز مىگردد ، ديگر همه چشمه سارها خوشگوارند ، همهء مردم عاشق جلوه مىكنند . دامنه زيبايى معشوق تا سنگهاى خارا نيز كشيده مىشود ، پارهاى از اوقات
778
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 778