نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 777
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)
و محقر گشته است . آرى درست اين مفاهيم است كه بشر را در عبور از تاريخ كهن خود به سنگلاخهايى دچار كرده و تلفاتش از مزاياى واقعىاش خيلى بيشتر بوده است . مگر خداوند جلت عظمته نمىفرمايد : « يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم عوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند اللَّه اتقاكم » . ( اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريده و شما را گروه ها و اقوام گوناگون قرار داديم كه با همديگر زندگانى با معرفت و هماهنگ نماييد ، با كرامتترين شماها پيش خدا با تقواترين شماها است ) . < شعر > ( ( 1788 ) ) تا من و توها همه يك جان شوند عاقبت مستغرق جانان شوند < / شعر > اگر اين تكثرات بر داشته شود وحدت عالىترى نمودار مىگردد روح كلى انسانى يك حقيقت است كه تكثر را در آن راهيابى نيست ، موقعى انسان مىتواند به اين روح كلى برسد كه بتواند از علايق مادى به كلى ببرد ، و در راه تزكيه نفس آن چنان بكوشد كه تمام خواسته هاى نفس به كلى نقش بر آب شود آن گاه كه انسان به اين روح كلى پيوست ديگر مستغرق جلال و جمال خداوندى خواهد بود . براى دريافت راز واقعى امر » كن » ( باش ) و واحد بودن آن موجود حقيقى كه اين تكثرات نمىتوانند شاهد واقعى او باشد بايستى از اين رنگها و اشكال و كميتها كه در مقابل حواس ما گسترده است عبور نماييم اگر چه اين عبور دشوار است . آرى تصورش دشوار است . < شعر > پى حك نقش كثرت ز جريده هيولا نتوان نمود باور كه چه نقشها زدم من < / شعر >
777
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 777