نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 776
< شعر > ( ( 1784 ) ) آستان و صدر در معنى كجاست ؟ ما و من كو آن طرف كان يار ماست ؟ < / شعر > آستان و صدر و بالا و پايين و كوچك و بزرگ در عالم معنى مطرح نيست مفاهيم متقابل فراوانى كه در اين دنيا بشر با آنها سر و كار دارد ، و آنها را براى خود ساخته و پرداخته است ، معلول مسائل كميتها و كيفيتها و اعتبارات و قرار دادهايى است كه نمودهاى جهان زندگى را تنظيم مىكند ، ولى آن گاه كه انسان به عالم معنى وارد مىشود خوب احساس مىكند كه : بشر براى زندگى معمولى خود اين مطالب را مطرح مىكند البته با نظر به ضرورتهاى زندگانى و روبناى طبيعت اين مفاهيم متقابل مانند يك عده ضرورتهاى اصيل قابل پذيرش است ، ولى دو مطلب نبايد اينجا فراموش شود : يكى اين كه همين مفاهيم كه براى ادامه زندگانى فردى يا دسته جمعى مطرح شده است ، نبايستى ما را آن چنان به خود مشغول بدارد كه تمام قواى درونى و برونى ما را مانند بت تسخير نمايد ، تنها در حدود ضرورتهاى زندگى بايستى آنها را بپذيريم ، نه در راه تكامل روحى ، كه مسائل بالاترى در آن مطرح مىباشد . دوم - مفاهيمى است كه فقط ناشى از هوى پرستى انسانها ايجاد مىگردد ، و در قاموس زندگانى بشرى گاهى اصيلترين محل را براى خود اشغال مىكند ، در صورتى كه نه براى ضرورتهاى زندگانى اين دنيا مفيد مىباشند و نه در تكامل روحى كوچكترين اثرى دارند ، بلكه محكمترين سد راه تكاپو در طرق اعتلاى روحى مىباشند . چقدر زيبا مىگويد : جلال الدين : < شعر > مطرب عشق اين زند وقت وداع بندگى بند و خداوندى صداع < / شعر > اين آقايىها و بندگىهايى را كه بشر براى خود ساخته است ، اين مزايا و نواقص متقابل كه بشر براى خود پرداخته است ، يكى آقا و خداوندگار شده ، ديگرى برده
776
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 776