responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 675


سؤال كردن رسول از عمر از سبب ابتلاى ارواح به آب و گل اجساد < شعر > اين سخن را نيست پايان اى پسر از رسول روم بر گو وز عمر از عمر چون آن رسول اين را شنيد روشنيئى در دلش آمد پديد محو شد پيشش سؤال و هم جواب گشت فارغ از خطاء و از صواب اصل را دريافت بگذشت از فروع بهر حكمت كرد در پرسش شروع ( ( 1516 ) ) آب صافى در گلى پنهان شده جان صافى بستهء ابدان شده فائده فرما كه اين حكمت چه بود مرغ را اندر قفس كردن چه سود ؟
( ( 1517 ) ) گفت تو بحث شگرفى مىكنى معنىاى را بند حرفى مىكنى ( ( 1518 ) ) حبس كردى معنى آزاد را بند حرفى كرده‌اى تو باد را ( ( 1519 ) ) از براى فايده اين كرده اى تو كه خود از فايده در پرده اى ( ( 1520 ) ) آن كه از وى فايده زاييده شد چون نبيند آن چه ما را ديده شد ( ( 1521 ) ) صد هزاران فايده است و هر يكى صد هزاران پيش آن يك اندكى آن دم لطفش كه جان جانهاست چون بود خالى ز معنى گوى راست ؟
( ( 1522 ) ) آن دم نطقت كه جزو جزوهاست فايده شد كلّ كل خالى چراست ؟
( ( 1523 ) ) تو كه جزوى كار تو فايده است پس چرا در طعن كل آرى تو دست ؟
( ( 1524 ) ) گفت را گر فايده نبود مگو ور بود هِل اعتراض و شكر جو ( ( 1525 ) ) شكر يزدان طوق هر گردن بود نى جدال و رو ترش كردن بود ( ( 1526 ) ) گر ترش رو بودن آمد شكر و بس همچو سركه شكر گويى نيست كس 1527 سركه را گر راه يابد در جگر گو برو سركنگبين شو از شكر < / شعر >

675

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 675
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست