نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 6
< شعر > بر شهيدان كوى عشقش به سرخ رويى علم نگردد هر آن ننالد به نالهء نى چو نى به هر جا كمر نبندد < / شعر > گروه ديگر از انسان شناسان ، خود را به نى تشبيه نكرده ، بلكه نى را وسيلهء ابراز حقايق و واقعيات معرفى كردهاند . به نظر مىرسد كه چون غالباً نواى نى غم انگيز است ، تلخى هجران را به وسيلهء نى بيان كردهاند ، و چه تلخى و سوزشى بالاتر از تلخى و سوزش هجران انسان از ما وراى طبيعت است كه جايگاه اصلى او بوده است ؟ جبران خليل جبران از اين گروه است كه به وسيلهء نى آلام بشرى را گوشزد مىكند ، و ما پس از اين ديباچه ترانه هاى او را نقل خواهيم كرد . < شعر > ( ( 2 ) ) كز نيستان تا مرا ببريده اند از نفيرم مرد و زن ناليدهاند ( 1 ) < / شعر > مقصود از مرد و زن چيست ؟ بعضى از شارحين معتقدند كه مقصود جلال الدين از مرد و زن معناى معمولى آنها نيست ، بلكه با ملاحظهء ساير ابيات مثنوى كه به اين مسئله مربوط است ، اين است كه مقصود از مرد جنبهء فاعليت موجودات است كه بوسيلهء اسماء حسنى كه مخصوص خداوند است فاعليت دارند . و مقصود از زن جنبهء انفالى موجودات است كه ماده و شئون آن مىباشد . و به ابيات ذيل براى اين تفسير استشهاد كردهاند : < شعر > نى كه آغاز حكايت مىكند وز جدايىها شكايت مىكند تا به تيغ فرقتم به ببريده اند از نفيرم مرد و زن ناليده اند كيست مرد ؟ اسماء خلاق و دود كان بود فاعل در اطوار وجود چيست زن ؟ اعيان جمله ممكنات منفعل گشته ز اسماء و صفات < / شعر >
( 1 ) نفير فرياد . .
6
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 6