نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 592
خود تحت فرمان و مشيت تو در كارند . اى آن خدايى كه تحول و تبدل موجودات در زير سلطه تو است . اى خدايى كه بدون اين كه از تو توانايى مطالبه داشته باشيم ، به ما جان و روح عطا فرمودهاى ، تو مىتوانى آن چه را كه از تو مىخواهيم اجابت فرمايى . تو اى خداى رحيم و ودود ما ، در ديار نيستى از تو طلبى نداشتيم ، تقاضايى براى ما وجود نداشت ، اكنون كه به اقليم وجود پا گذاشتهايم ، اكنون كه بما غرايزى دادهاى كه از تو تقاضاها دارند عنايتى كن و تقاضاهاى ما را اجابت فرما . تفسير ابيات شير گفت سبب خاص و غرضى كه در اين پا عقب كشيدن دارى به من باز گو كن ، آيا مقصودت بازيچه واهى با مثل من شير درنده مىباشد ؟ خرگوش مىگويد : آن شير كه گفتم در همين چاه ساكن است اين قلعه را براى رهايى از آفات براى خود بر گزيده است ، اينجا همان شير است كه يارم را از من گرفته است ، آرى مردان عاقل گاهى براى ايمنى از ناملايمات انسانها به خلوتگاه ها پناه مىبرند . گاهى هم خود خلوتگاه است كه باعث مىشود كه انسان در باره « من » خويشتن محاسبهاى كرده خود را روى در روى خويشتن قرار بدهد ، براى انسانهاى بزرگ همچنان ضرورت دارد كه فرو رفتن در اعماق اقيانوسها بشخص دريانورد ، براى در آوردن گوهرهاى گرانبها . آنان كه از انسانها جز بد بختى و تيره روزى نمىبينند ، براى آنان هم سيه چالهايى كه روى انسان نماها را نبينند ، جايگاه بس لذت بخشى است . شير مىگويد : مترس و عقب مرو ، پيش آ ، من مىتوانم به آن شير زخمهاى مهلك بزنم ، زيرا نيروى من بر او پيروز است . خرگوش گفت :
592
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 592