responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 591


مىشود كه انسان مجرم قربانى آن كسى است كه جرم و جنايات باو واقع شده است ، چنان كه گاهى آن بار سنگين را گنهكاران حمل مىكنند ، بايستى بىگناهان و برى الذمه ها بدوش خويش بكشند ، بدين جهت نمىتوانيد يك مرز واقعى ميان اشرار و نيكو كاران يا گنهكاران و بىگناهان مشخص نماييد ، زيرا همه شما با هم در روبه روى خورشيد ايستاده‌ايد . چنان كه نخهاى سفيد و سياه در يك دوك با هم رشته مىشوند ، و هنگامى كه نخ سياه بريده شد بافنده به همه بافته شده ها نگريسته ، سپس دوك را تنظيم مىنمايد ، بدين جهت است كه موقعى كه كسى از شما همسر خائن خود را به محاكمه كشيد اولًا قلب خود را با موازين منطقى رسيدگى كند و مقايسه دقيقى در نفس خويشتن انجام بدهد .
هر كس كه خواست بزهكارى را با دست راست بزند ، سزاوار است كه اولًا با يك بينايى درونى به روح آن كس بنگرد كه مورد جرم واقع شده است .
اگر كسى از شما بخواهد كه تبرى بر تنه يك درخت فاسد به نام عدالت بزند اولًا به اعماق ريشه هاى آن درخت بنگرد ، او بدون ترديد خواهد ديد كه ريشه هاى درخت فاسد و درخت صحيح با هم در آميخته ، در دل خاك فرو رفته‌اند .
اما شما اى قضاتى كه مىخواهيد پاكيزه و دادگر بوده باشيد ، چه حكمى صادر خواهيد كرد در باره يك مرد كه اعضاى بدن او امين ولى روح او سارق است . [1] يك مناجات روحانى عالى در اينجا جلال الدين را هيجان روحى فوق العاده گرفته است و از سبك جملات و مضامين آنها روشن مىشود كه از نظر توجه و گرايش به خدا به مرزهاى بسيار عالى گام گذاشته است مىگويد :
< شعر > ( ( 1334 ) ) تو بزن يا ربنا آب طهور تا شود اين نار عالم جمله نور < / شعر > خداوندا ، پروردگارا ، اى مهربان خدايى كه تمام موجودات در جريان خاموش



[1] النَّبىّ ، جبران خليل جبران ، جرمها و كيفرها . .

591

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 591
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست