نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 464
< شعر > ( ( 1016 ) ) علمهاى اهل حس شد پوز بند تا نگيرد شير ز ان علم بلند < / شعر > علم مأخوذ از حواس ظاهرى معلوماتى كه از حواس ظاهرى نصيب انسانها شده ، در درون آنها نور الهى ايجاد نمىكند ، علمها ممكن است يك روشنايى براى انسان بياورد ، ولى چون اين روشنايىها كامل نيست ، و انسان خيال مىكند كه كامل و رسا است ، لذا باعث سد راه و مانع سلوك الى اللَّه مىشود . و روى همين علمهاى ناقص است كه ما به ظاهر نگريسته واقعيات را با آنها مىسنجيم . اگر بخواهيم به كوچكى كمى موجودات بنگريم ، و در بارهء آنها قضاوت كنيم ، چه اندازه خود را فريفتهايم . آخر مگر دل انسانى به چه بزرگى است ؟ مگر در دل انسان با آن كوچكى جسمانى گوهرى وجود ندارد كه تمام جهان هستى در مقابل آن بسيار ناچيز است ؟ زيرا كه خدا جايگاه خود را در آن قرار داده است . چنان كه در ابيات آينده متذكر خواهيم گشت . ويكتور هوگو مىگويد : « تماشا گهى بس عظيم وجود دارد كه دريا ناميده مىشود تماشاگهى عظيمتر از آن هم وجود دارد كه آسمانش مىگويند . يك تماشاگه عظيمتر از هر دو وجود دارد و آن وجدان آدمى است » .
464
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 464