نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 418
فلاسفه و دانشمندان بزرگ و ارباب اديان واقعى در اذهان مردم كارگر بوده است . آنان با زبان عاميانه شعر مىگويند ، و هر كسى در دوران خود ناملايمات و اندوه هاى فراوانى دارد و شكستهاى زيادى را ديده است تمام اينها را مىخواهد با اين دو كلمه ( قضا و قدر ) يعنى با نابجا به كار بردن آن دو كلمه بشويد . مىگويد : < شعر > اى دل اول قدم پاك دلان با بد و نيك جهان ساختن است با قضا چيره زبان نتوان بود كه بدوزند اگر صد دهن است < / شعر > بلى ولى قضا چيست ؟ آرى ولى قدر چيست ؟ اگر در تعريف گذشته دقت كنيم خواهيم ديد : موجوديت هر دو قلمرو انسان و جهان محصول حكم خداوندى است ، زيرا آن خداست كه قوانين اين دو قلمرو را خواسته است كه با جريان همان قوانين با اين وضع تكوينى حركت كند و نه وضع ديگر ، اين است قضا ، و همين خواستهء خداوندى در جهان هستى تحقق يافته است ، اين است قدر . بنا بر اين چون اختيار و كوشش هم يكى از خواسته هاى خداست ، در نتيجه قضا و قدر نمىتواند دستاويز منفى ساختن خود قضا و قدر باشد . تفسير ابيات حيوانات به شير مىگويند : اين احتياط را كه تو مىكنى ، و گمان مىكنى كه مبادا اگر كوشش نكنى ، و هر روز براى شكار به اين وادى نيايى ، بدون غذا مىمانى ، هيچ يك از اين احتياطها و گمانها نمىتواند از قدر جلوگيرى كند ، و به اصطلاح معمولى تو در مقابل سر نوشت حتمى هيچ كارى را نمىتوانى انجام بدهى . پس در احتياط كردن كه با تقديرات دست و پنجه نرم كردن است ، در حقيقت نتيجهاى كه خواهى
418
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 418