responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 397

إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)


هيجان روحانى و تحركات عضوى را در نتيجه آن هيجان روحانى به رقص معمولى تشبيه كرده است . متلاشى شدن كوه طور به منزلهء رقص بود كه از تابش نور خدايى به وجود آمد .
جلال الدين در اين ابيات رقص كوه را رهااى از نقص معرفى كرده است در دفترهاى بعدى نيز همين مضمون را تكرار خواهد كرد ، در آن جا مىگويد :
< شعر > رقص آن جا كن كه خود را بشكنى پنبه را از ريش شهوت بر كنى رقص و جولان بر سر ميدان كنند رقص اندر خون خود مردان كنند چون رهند از دست خود دستى زنند چون جهند از نقص خود رقصى كنند مطربانشان از درون دف مىزنند بحرها در شورشان كف مىزنند ( ( 868 ) ) چه عجب گر كوه صوفى شد عزيز جسم موسى از كلوخى بود نيز < / شعر > رقص و هيجان كوه شگفت انگيز نيست اين هم مانند يك اصل است كه هنگامى كه از حقايق امور اطلاعى پيدا كنيم ، خواهيم ديد كه موضوعات زيادى را كه انكار مىكنيم يا براى ما شگفت انگيز جلوه مىنمايد ، موضوعاتى هستند كاملًا ممكن و قابل تحقق . مثلًا در مورد كوه طور اگر بشنويم : اين كوه با اين كه جامد است به هيجان آمد و نبايستى در صدد انكار بر آييم ، زيرا هنگامى كه به حقيقت انسانها كه حضرت موسى عليه السلام هم يكى از آنها است متوجه مىشويم ، مىبينيم آنها در حقيقت خاك و كلوخ و ساير عناصر جامد بيش نيستند ، فقط اين روح است كه انسانها را از جوامد ظاهرى جدا ساخته است .
در ابيات بعدى جلال الدين خواهد گفت :
< شعر > اى برادر تو همه انديشه اى ما بقى خود استخوان و ريشه اى < / شعر >

397

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 397
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست