نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 203
او درك نمىكند كه آن چه را كه دنبال كرده است ، سايه مرغى است كه در فضا مشغول پريدن است ، او تير به سوى سايه مىاندازد ، و اين كار را آن قدر تكرار مىكند كه تير تركشش خلاص شود ، يعنى عمر انسانى با اين سايه گيرىها سپرى مىگردد ، آن گاه كه پرده از ديده گانش برداشته شد ، آن وقت مىفهمد كه سايه ها را دنبال مىكرد . مسئلهء ديگرى در اين جا وجود دارد ، و آن عبارت است از اين كه تمام حقايق جهان كه براى ما اصيل جلوه مىكنند ، سايه هاى آن حقايق هستند كه جنبهء ما وراى طبيعى دارند ، و اين نظريهاى است كه به نظريهء « مثل » افلاطونى معروف است ، و چون جلال الدين در آينده ابياتى در بارهء اين موضوع خواهد گفت ، لذا ما بحث مشروح را به آن موارد موكول مىكنيم . بالاخره جلال الدين يك اصل اساسى را براى انسان پيش نهاد مىكند و مىگويد : اگر مىخواهيد از اين سايه هاى اصيل نما رهايى بيابيد ، و عمر عزيز را بدون نتيجه سپرى نكنيد ، سايهء خداوندى را جستجو كنيد ، اين سايه اصيلترين حقايق است ، و اساسىترين واقعيات را به شما خواهد آموخت . اگر كسى بتواند در زير اين سايه آرامش پيدا كند ، او مانند مردگان در طبيعت است ولى زنده در سايهء خداوندى . در تحريص متابعت ولى و مرشد < شعر > ( ( 424 ) ) دامن او گير زودتر بىگمان تا رهى از آفت آخر زمان ( ( 425 ) ) كيف مدّ الظل نقش اولياست كو دليل نور خورشيد خداست ( ( 426 ) ) اندر اين وادى مرو بىاين دليل لا احب الآفِلِينَ گو چون خليل ( ( 427 ) ) روز سايهء آفتابى را بياب دامن شه شمس تبريزى بتاب ( ( 428 ) ) ره ندانى جانب اين سور ( 1 ) و عرس ( 2 ) از ضياء الحق حسام الدين بپرس < / شعر >
( 1 ) سور شادى . . ( 2 ) عرس عروس ، و مقصود در اين جا نهايت شادمانى است . .
203
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 203