إسم الكتاب : نقد النصوص في شرح نقش الفصوص ( عدد الصفحات : 413)
عظيمتر فرشته اى نيست . و به اعتبار ديگر او را « قلم اعلى » خوانند ، كه « أوّل ما خلق الله القلم » . و به اعتبار ديگر « عقل اوّل » گويند ، كه « أوّل ما خلق الله العقل » . و اين روح اعظم صلوات الله عليه در صف اول اين طايفه است ، و روح القدس - كه او را « جبرئيل » گويند - در صف آخر . « وَما مِنَّا إِلَّا لَه مَقامٌ مَعْلُومٌ » . و قسمى ديگر آناند كه به عالم أجسام تعلَّق دارند به تدبير و تصرّف ، و ايشان را « روحانيان » گويند . و ايشان نيز بر دو قسماند : قسمى ارواحىاند كه در سماويات تصرّف مىكنند ، و ايشان را « اهل ملكوت اعلى » خوانند . و قسمى ديگر آناند كه در ارضيات تصرّف مىكنند ، و ايشان « اهل ملكوت اسفل » اند و چندين هزار از ايشان بر نوع انسان موكَّلاند ، و چندين هزار بر معادن و نبات و حيوان . لا بل بر هر چيزى يكى [1] موكَّل است . و در كلمات انبياء عليهم السلام آمده است كه « إن لكل شيء ملكا » . و از صاحب شريعت ما صلَّى الله عليه و سلَّم وارد شده است ، « ينزل مع كلّ قطرة ملك » . و اهل كشف چنين گويند كه تا هفت فرشته [ 42 ] نباشد ، برگى از شاخ بيرون نيايد . هكذا جرت سنّة الله ، « وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ الله تَبْدِيلًا » . و همچنين در حديث ديگر « ملك الجبال » و « ملك الريح » و « ملك الرعد » و « ملك البرق » و « ملك السحاب » آمده است . و تا جمال « فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِه مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ » نقاب بر نيندازد ، اين معنى به تحقيق نتوان دانست . جسم را چون سايه دان و شخص را چون جان شمر سايه را بىشخص هرگز كى بود هستى پديد و تا موجودى نبود ملكوتى ، جسم را خود وجود متصوّر نشود . و اين از اسرار بزرگ است ، و قلّ على وجه الأرض من يحيط بفهمه . و همچنين أرواح نارى ، كه ايشان را « جن » و « شياطين » خوانند ، از جنس ملكوت اسفلاند . و بعضى از ايشان را بر نوع انسان مسلَّط كردهاند ، و ابليس سيّد و رئيس ايشان است . و دانستن سرّ تسليط ايشان بر جنس انس از