نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 639
ز دل كه تمنّا كنم تو را » . يا : < شعر > گر بشكافند سراپاى من جز تو نيابند در اعضاى من < / شعر > و يا اينكه : ندانم دل در او يا اوست در دل . امثال اين گونه تعبيرات و مناجاتها ناظر به حصهء وجودى هر كس كه از آن تعبير به سرّ اشخاص مىكنند مىباشد كه اين سرّ يعنى همين حصهء وجودى ، لطيفه اى روحانى است كه با رب مطلق ارتباطى بىتكلَّف و بىقياس دارد . نه رب مطلق كه * ( وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ ) * * ( وَالله من وَرائِهِمْ مُحِيطٌ ) * كه در اين مقام يعنى در مقابل حقيقتى كه « الصمد » و « المحيط » است * ( عَنَتِ الْوُجُوه لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ ) * چنانكه شيخ فرمايد : فإن الإله المطلق لا يسعه شيء لأنه عين الأشياء و عين نفسه : و الشيء لا يقال فيه يسع نفسه و لا لا يسعها فافهم * ( وَالله يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ) * . چه اينكه اله مطلق را هيچ چيزى وسعت و گنجايش ندارد چه اينكه اله مطلق عين أشياء و عين نفس خود است كه وجود يك پارچه عين و نفس اوست و گفته نمىشود در بارهء شيئى كه گنجايش خودش را دارد و يا گنجايش خودش را ندارد فافهم . * ( وَالله يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ) * ( أحزاب : 4 ) . يعنى خداوند به لسان عبدش حق را مىگويد . دربارهء سعهء قلب عارف و مقامات قلب در چند جاى اين كتاب و بخصوص در فص شعيبى بتفصيل بحث شده است . * ( دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَآخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّه رَبِّ الْعالَمِينَ ) * ( يونس : 12 ) . در خاتمه معروض مىدارد كه ساليانى برنامه نگارنده اين بود كه هر گاه به حوزه درسى تهران و قم ، تعطيلى روى مىآورد در شهرش آمل چند حلقه درس و بحث داير مىكرد كه به اندازه توانش نفوس مستعده را از مأدبه منطق وحى بيت عصمت و طهارت محمّد و آل محمد - صلوات الله عليهم - بهره مىرسانيد . اين اثر قويم قيّم به نام ممدّ الهمم در شرح فصوص الحكم يكى از بهرههاى آن حلقههاى درس و بحث است كه براى تنى چند از اخوان صفا و خلَّان وفا در آمل تدريس كردهام ، بدين گونه كه مطالب فصوص شيخ أكبر را پس از تقرير املا مىنمودم
639
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 639