نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 536
احكام سر القدر اوست به تولد موسى خونها ريخته شد . پس اين طفل مرد جنگ و جهاد و قيام و اين گونه امور است و ظالمان از تولد اين طفل در هراس بودند . پس اين طفل قائم به قسط و عدل است و دربارهء حضرت مهدى عليه السلام نيز روايت آمده است كه يكى از احوال آن جناب اين است كه شباهت به موسى دارد . چنانكه در زمان ولادت او همين تفحص كه دربارهء موسى شد دربارهء ايشان نيز به عمل آمد و چون موسى بايد فرعون را در رود نيل غرق كند و سرانجام پيروزيش در رود نيل است ، در آغاز كار هم سر و كارش با رود نيل بود كه در تابوت گذاشته شود و به رود نيل القا شود و به سلامت از رود نيل بگذرد ، نجات او هم در دست شخص دشمنش بوده باشد و از اين گونه امور كه در حالات موساى كليم از آيات قرآنيه فراوان است كه بايد استنباط كرد و به شرح حال او و اوضاع قيام او وفق داد و تطبيق نمود . اكنون شيخ در حكمت دوم كه حكمت القاى موسى در تابوت و انداختن او در درياست سخن مىگويد : و أمّا حكمة إلقائه في التابوت و رميه في اليمّ : فالتابوت ناسوته ، و اليمّ ما حصل له من العلم بواسطة هذا الجسم مما أعطته القوة النظرية الفكرية و القوى الحسّية و الخياليّة التي لا يكون شيء منها و لا من أمثالها لهذه النفس الإنسانية إلَّا بوجود هذا الجسم العنصري . فلمّا حصلت النفس في هذا الجسم و أمرت بالتصرّف فيه و تدبيره ، جعل الله لها هذه القوى آلات يتوصّل بها الى ما اراده الله منها في تدبير هذا التابوت الذي فيه سكينة الربّ . و اما حكمت القاى موسى در تابوت و رمى او در يم اين است كه تابوت از حيث حصر و احاطه اشارهء به ناسوت اوست و دريا اشاره است به علمى كه به واسطهء اين جسم براى او حاصل شده است و آن علم را قوهء نظريهء فكريه و قواى حسيه و خياليه اى كه هيچ يك از اين قوا و امثال قوا براى اين نفس انسانيه نمىباشد مگر به وجود اين جسم عنصرى عطا كرده است . پس چون نفس در اين جسم حاصل شد و مأمور به تصرف در او و تدبير وى شد خداوند براى نفس اين قوا را آلات و افزار قرار داد تا به آن چيزهايى كه خداوند از نفس در تدبير اين تابوتى كه در او سكينهء رب است اراده فرموده است واصل بشود . قيصرى گويد : و اين تابوت را از آن رو سكينهء رب گفته است كه امور كلى و معانى حقيقى به
536
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 536