نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 500
كه سزاوار است به جا آورده شود و حكمت هم وضع شيء در موضع خود است . پس حكمت و إحسان از يك وادىاند و ديگر اينكه حكمت ، مستلزم إحسان بر هر چيز است . لذا شيخ ، إحسان را با كلمهء لقمانى مقارن نمود . [1] شيخ در ابتدا پنج بيت شعر آورده است آن گاه در حكمت احسانى كلمهء لقمانى بحث نموده است و در اين فص فوايد و نكات عرفانى بسيارى نهفته است . چنانكه ديگر فصوص اين كتاب نيز به همين سمتند . اين أبيات با مطالب فص مناسبتى دارد كه به منزلهء براعت استهلال مطالب فص است : < شعر > إذا شاء الإله يريد رزقا لنا فالكون أجمعه غذاء < / شعر > هر گاه خداوند براى خود رزق را اراده كند جميع كون غذاى اوست . زيرا كه حق از حيث اسماء و صفاتش ظاهر نمىشود مگر به سبب اعيان اكوان هر چند از حيث ذاتش با قطع نظر از ظهور و بطون و اسماء و صفات ، غنى از عالميان است . پس جميع اعيان غذاى او هستند از جهت اظهار آنها مر حق تعالى را و از جهت فنا و اختفاى آنها در حق تعالى تا به وحدت حقيقيه اش در مظاهر ظاهر شود . < شعر > و إن شاء الإله يريد رزقا لنا فهو الغذاء كما نشاء < / شعر > و اگر خداوند براى ما رزق را اراده كند خود او غذاى ماست . چنانكه ما مىخواهيم يا چنانكه او مىخواهد ( اين دو بيت همان مطلبى است كه چند بار گفته شد ظهور تو به من است و وجود من از تو ، و نسبت رزق و غذا به او - با آن كه او يطعم و لا يطعم - از اين جهت است كه بعضى از صفات كونيه را نسبت به خود داده است مثل * ( من ذَا الَّذِي يُقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً ) * ( بقره : 245 ) يا به موساى كليم فرمود : « مرضت فلم تعدني » . < شعر > مشيئته إرادته فقولوا بها قد شاءها فهي المشاء يريد زيادة و يريد نقصا و ليس مشاءه إلَّا المشاء < / شعر > مشيت خداوند همان ارادهء اوست . زيرا مشيت عين اراده است . پس بگوييد : خداوند به مشيت خواسته است ، مشيت مسمّى به اراده را يعنى اراده