نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 489
الصورة متغيرة الشكل من الصغر و الكبر و الطول و العرض ، فلها أثر في المقادير ، و ذلك الأثر راجع إليها و إنّما كانت هذه التغييرات منها لاختلاف مقادير المرائي . فانظر في المثال مرآة واحدة من هذه المرائي لا بنظر الجماعة . و هو نظرك من حيث كونه ذاتا : فهو غنيّ عن العالمين . با اينكه مرآت خالى از صور است ، به وجهى او را در صور اثر است و به وجهى او را در صور اثرى نيست . پس اثرى كه او راست اين است كه صور را به اشكال گوناگون از صغر و كبر و طول و عرض برمىگرداند . پس مرآت را در مقادير صور اثر است و اثر راجع به مرآت است و همانا اين تغيّرات از مرآت به علت اختلاف مقادير مرائى است ( مرائى جمع مرآت است و اختلاف مقادير آن به لحاظ بزرگى و كوچكى و استداره و ديگر اشكال مرآت است كه سبب اختلاف صور است ) . پس در اين مثال يك مرآت از اين مرائى را بنگر نه جماعت مرائى را . يعنى بنگر مرآت واحد را كه مراد ، ذات احديت است و به ديگر مرايا كه مراد ، اسمايند منگر كه سبب تفرق خاطر توست و تو را از صراط مستقيم به در مىبرد . [1] و اين نظر تو شهود تو از حيث ذات اوست ( نه از حيث اسمايش ) پس حق تعالى از حيث ذاتش غنى از عالميان است . و من حيث الأسماء الإلهية فذلك الوقت يكون كالمرائي : فأي اسم الهيّ نظرت فيه نفسك أو من نظر ، فإنّما يظهر للناظر حقيقة ذلك الاسم ، فهكذا هو الأمر إن فهمت . و از حيث اسماء الهيه در آن هنگام همچون نظر در مرآتهاست ( كه هر اسمى مرآتى است ) . بنا بر اين به هر اسم الهى كه خودت را در آن مىنگرى و هر كس كه در آن مىنگرد ، براى ناظر ، حقيقت آن اسم ظاهر مىشود . پس بدان كه فنا در تجلى ذاتى و اسمائى چون نظر در مرآت و مرائى است ( كه ذات احديت چون مرآت ، مدرك نيست و هيچ صورتى در آن نيست و حال اينكه مظهر يعنى ظاهر كنندهء جميع صور عالم است ) . فلا تجزع و لا تخف فانّ الله يحب الشجاعة و لو على قتل حيّة ، و ليست الحيّة سوى نفسك و الحيّة حيّة لنفسها بالصورة و الحقيقة . پس از اين عدم ، جزع و بىتابى نكن و در هنگام اقدام به طلب شهود حقيقت
[1] وقتى آينه را نگاه مىكنيم صور را در او مىبينيم ولى خود او را نمىبينيم .
489
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 489