نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 453
فعلمنا أن الصبر أنّما هو حبس النفس عن الشكوى لغير الله ، و أعني بالغير وجها خاصا من وجوه الله و قد عيّن الله الحقّ وجها خاصا من وجوه الله و هو المسمّى وجه الهوية . فيدعوه من ذلك الوجه في رفع الضرّ عنه لا من الوجوه الأخر المسماة أسبابا و ليست إلَّا هو من حيث تفصيل الأمر في نفسه . پس دانستيم كه صبر حبس نفس است از شكواى به غير حق تعالى و مرادم از غير وجه خاصى از وجوه الله تعالى است و حق تعالى وجه خاصى از وجوه خود را تعيين فرمود و آن مسمّا به وجه هويت است . پس بنده ، خدا را از آن وجه هويت در رفع ضرّ از خود مىخواند ، نه از وجوه ديگرى كه مسمّا به اسبابند و اين اسباب نيستند مگر همان وجه هويت از حيث تفصيل . مطلب معلوم است چه اينكه اين سخن جواب از سؤال مقدر است كه پرسيده مىشود مراد از غير چيست . شيخ در جواب مىگويد مراد از غير وجودات مقيدهاند كه اسبابند و بنده از اين مقيدات نبايد بخواهد ، بلكه بايد از آن وجهى كه وجه هويت است و جامع جميع وجوب و تعينات است طلب كند . < شعر > ديده اى خواهم سبب سوراخ كن تا حجب را بر كند از بيخ و بن < / شعر > فالعارف لا يحجبه سؤاله هوية الحقّ في رفع الضرّ عنه عن أن تكون جميع الأسباب عينه من حيثية خاصة و هذا لا يلزم طريقته إلَّا الأدباء من عباد الله الأمناء على أسرار الله ، فإنّ لله أمناء لا يعرفهم إلَّا الله و يعرف بعضهم بعضا و قد نصحناك فاعمل و إيّاه سبحانه فاسأل . پس عارف آن است كه سؤال او از هويت حق در رفع ضرّ از او ، حجاب او از اسباب نشود ( چه آن وجه هويت حق را قبلهء حاجات مىبيند و او را مؤثر در همهء مظاهر و مظاهر را أطوار وجودى و شهودى او مىداند ) . اين طريقهء اهل أدب از عباد الله است كه امناى بر اسرار الهىاند و اينان امنايى هستند كه آنان را جز خدا نمىشناسد و آنان همديگر را مىشناسند و ما تو را ( در اينكه در بلوا و ضرّ جز از خدا مسألت نكنى ) نصيحت نمودهايم . پس عمل كن و فقط از حق سبحانه بخواه . پس اين سلسلهء آدابدانان دانند كه هويت حق وجهى است كه قبلهء حاجات است و تمام اسباب از حيثيت خاصى عين او هستند جز اينكه در عين حال كه عينند غيرند ، بايد در اين مقام توجه به مقام جمع و فرق داشت .
453
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 453