نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 386
شد و با سليمان أدب به كار آورد . پس خداوند به ما تعليم داد كه آنى كه براى احدى از خلق ، بعد از سليمان سزاوار نيست ، ظهور آن در عموم است ( عمومى كه مؤداى رحمتين است نه تمكن در عموم و نه ظهور به بعض ) . و ليس غرضنا من هذه المسألة إلَّا الكلام و التنبيه على الرحمتين اللَّتين ذكرهما سليمان في الاسمين اللذين تفسيرهما بلسان العرب الرحمن الرحيم . غرض ما از اين مسأله جز كلام و تنبيه بر دو رحمتى كه سليمان در آن دو اسم ذكر كرد كه تفسير آن دو به لسان عرب رحمن و رحيم است - نيست . از اينكه گفت تفسير آن دو اسم به لسان عرب رحمن و رحيم است ، استفاده مىشود كه خود آن دو اسم حقيقت عينيه خارجيه است . * ( وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ كُلَّها ) * و رحمن و رحيم از اسماء لفظيه است . كه همهء اسماء لفظيه ، اسماء اسماء الهيهاند كه عبارت از حقايق الهيه و اعيانشان كه مظاهرشان هستند مىباشند . فقيّد رحمة الوجوب و أطلق رحمة الامتنان في قوله تعالى : * ( وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ) * حتّى الأسماء الإلهية ، أعني حقائق النسب . رحمت وجوب را مقيد فرمود . چنانكه فرمود : * ( بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ ) * ( توبه : 128 ) و فرمود : * ( فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ ) * ( اعراف : 156 ) و رحمت امتنان را مطلق گذاشت . چنانكه فرمود : * ( وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ) * ( اعراف : 156 ) حتى اسماء الهيه را كه حقايق نسب هستند . كه آنها را تحقق اعيانى نيست مگر به الله تعالى و رحمت ذاتيهء او . چون اسماء دال بر ذات الهيه با خصوصياتى كه تابع ذاتند مىباشند و به اين خصوصيات ، اسماء متكثر مىگردند . زيرا ذات واحد تكثر ندارد و ذات در حكم رحمت داخل نيست تا مرحومه باشد . پس خصوصيات فوق كه نسبند متعين شده است . لذا گفتيم : رحمت الهى اسماء الهيه را نيز كه حقايق نسبند فرا گرفته است . فامتنّ عليها بنا . فنحن نتيجة رحمة الامتنان بالأسماء الإلهية و النسب الربانيّة . ثم أوجبها على نفسه بظهورنا لنا . پس منت نهاد بر اسماء به وجود ما . پس ما نتيجهء رحمت امتنانيم به اسماء الهيه و نسب ربانيه . پس رحمت را بر نفس خود واجب گردانيد ، به سبب ظهور خودمان براى خودمان .
386
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 386