خاتم است و هم عيسى و هم مهدى و هم شيخ هر چند اينان همه از مشكات ختم ( ص ) مقتبسند .
< شعر > عن ماء مريم أو عن نفخ جبرين في صورة البشر الموجود من طين تكوّن الروح في ذات مطهرة من الطبيعة تدعوها بسجّين لأجل ذلك قد طالت إقامته فيها فزاد على ألف بتعيين روح من الله لا من غيره فلذا أحيا الموات و أنشا الطير من طين حتى يصح له من ربّه نسب به يؤثر في العالي و في الدون الله طهّره جسما و نزّهه روحا و صيّره مثلا بتكوين < / شعر > آيا از آب مريم يا از دميدن جبرئيل در صورت بشر عنصرى موجود از گل ، روح الله عيسى در ذات مطهر از احكام طبيعتى كه آن را سجين مىنامى تكون يافته است .
اينكه طبيعت را سجين گفته است اشاره به طبيعت عالم كون و فساد دارد . چه نزد شيخ ، ملائكهء آسمانى يعنى ملائكه اى كه عنوان نفسانى دارند يعنى مدبر اجراى علوى و سفلىاند و همهء آسمانها طبيعت عنصرىاند و ما فوق آنها طبيعت غير عنصرى كه ملائكهء مهيّمين و كروبيّين هستند .
غرض اينكه طهارت بدن والدين از آن چه موجب نقص است ايجاب مىكند طهارت بدن فرزند را و چون مريم عليها سلام مطهر از غلبهء احكام طبيعت بود و نيز روحانيت عيسى از نفخ جبرئيل بود ( پس جسمانيت عيسى كه از ماء مريم آن چنانى و روحانيت آن از نفخ جبرئيل اين چنينى است ) ايجاب كرده است كه اقامت ذات عيسى در صورت بشرى طولانى شود .
نبوت عامه در اصطلاح اهل عرفان انباء از معارف است كه صاحب مقام ولايت را است و نبوت خاصه در مقام بعث و تشريع است خلاصه نبوت عامه نبوت مقامى است و اين اصطلاح غير از نبوت عامه و خاصه اى است كه متكلم گويد . زيرا نبوت عامه در كتب كلامي به اين معنى است كه به چه دليل بشر احتياج به نبى دارد و پس از اثبات اين امر كلى در علايم شناخت پيغمبر بخصوص شخص خاتم ( ص ) بحث و آن را اثبات مىنمايد .
و چون فص عزيرى در سرّ القدر بود و فص عيسوى متضمن قدرى است كه در ولايت عنوان مىشود فص عيسوى را پس از عزيرى آورد . پس اشتباه نشود كه ترتيب

349