نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 345
النار و نزل فيها بعمله المخالف ليقوم العدل من الله في عباده و كذلك قوله تعالى * ( يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ ) * أي عن امر عظيم من أمور الآخرة * ( وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ ) * و هذا تكليف و تشريع . فمنهم من يستطيع و منهم من لا يستطيع ، و هم الذين قال الله فيهم * ( وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ ) * كما لا يستطيع في الدنيا امتثال أمر الله بعض العباد كأبي جهل و غيره ، فهذا قدر ما يبقى من الشرع في الآخرة يوم القيامة قبل دخول النار و الجنّة ، فلهذا قيدناه * ( وَالْحَمْدُ لِلَّه رَبِّ الْعالَمِينَ ) * . اينكه گفتيم بعد از دخول جنت و نار ، دار آخرت محل شرع و تكليف نيست ، از اين روست كه براى اصحاب فترتها و اطفال خردسال و مجانين در روز قيامت شرع و تكليف است كه آنها را در صعيد واحد ( يعنى زمين بلندى ) براى اقامهء عدل و مؤاخذه به جريمه و ثواب عملى وادار مىكنند و در ميان آنان افضل آنان را مبعوث به نبوت مىكنند و اين نبى مبعوث ، در آن روز آتشى را به صورت تمثيل براى آنها مىآورد و به آنان مىگويد : من رسول خدا به سوى شمايم بعضى تصديق مىكنند و بعضى تكذيب به آنان مىگويد : در اين آتش وارد شويد هر كس از من اطاعت كرد نجات مىيابد و داخل بهشت مىشود هر كه عصيان نمود و امرم را مخالفت كرد هلاك مىگردد و از اهل آتش مىشود . پس هر كس كه امر او را امتثال كرد و خويشتن را در آتش افكند ، اهل سعادت است و به ثواب عملى مىرسد و آن آتش را بر خود برد و سلام مىيابد و آن كه عصيان ورزيد مستحق عقوبت است و داخل آتش ( جهنم ) مىگردد . چنين است كه خداوند فرمود : * ( يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ ) * ( قلم : 42 ) اين تكليف تشريع است در حق آنان پس بعضى از آنان استطاعت دارند سجده مىكنند و بعضى از آنان استطاعت ندارند چنانكه در دنيا امتثال امر اله را استطاعت نداشتند ( يعنى عصيان مىورزيدند و حديث دارد كه در قيامت پشت اينان مانند تختهء فولاد مىشود كه خم نمىگردد چنانكه در دنيا هم پشتشان به سجده خم نمىشد ) اين است شرعي ( تكليفى ) كه در قيامت پيش از دخول نار و جنت باقى مىماند . لذا ما گفتيم دار آخرتى كه پس از دخول جنت و نار محل شرع نيست * ( وَالْحَمْدُ لِلَّه رَبِّ الْعالَمِينَ ) * .
345
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 345