responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 331


قيصرى گويد :
خواه حاكم حقيقى باشد كه در باطن حق سبحانه و مجردات مدبرات امر عالم بوده باشند كه به آن چه در نفس الامر است آگاهى دارند ، يا در ظاهر باشد چون انبيا و مرسلين كه بر استعدادات در نفس الامر أشياء به وسيلهء كشف يا وحى مطلعند ، و خواه حاكم مجازى چون ملوك و ارباب دولتهاى ظاهره زيرا آنان آلت و حجابند در صدور حكم از حاكم حقيقى چه اكثر احكام آنان هر چند بظاهر نسبت به خطا داده مىشود لكن در باطن ، همهء آنها از حق تعالى به حسب طبايع قوم و استعداداتشان صادر مىگردد . [1] فتحقق هذه المسألة فانّ القدر ما جهل إلَّا لشدة ظهوره ، فلم يعرف و كثر فيه الطلب و الإلحاح .
مسألهء سرّ القدر را بحق بپذير ( در اين مسألة متحقق باش ) چه قدر امرى است كه مجهول نشد مگر از شدت ظهورش . لذا شناخته نشد و طلب و إلحاح در آن زياد شده است .
قيصرى گويد :
شدت ظهورش از اين رو است كه هر ذى بصر و ذى بصيرتى مشاهده مىكند كه وجود أشياء در هر آن به حسب قوابل از خداوند صادر است . مانند افاضهء صورت انسانى بر نطفهء انسانى و صورت فرسى بر نطفهء فرسى و اين ظاهرترين شيء است در وجود و همچنين لوازم أشياء به حسب استعداد و قابليت ، بر آنها افاضه مىشود و چه بسا أشياء بسيار ظاهر ، چنان پوشيده مىگردند كه احتمال ظهورشان نمىرود . چون وجود و علم و زمان و انواع وجدانيات و بديهيات .
طلب و إلحاح بر معرفت سرّ القدر از انبيا عليهم السلام از جهت احتجاب بوده است . زيرا پيغمبر اگر اطلاع بر سرّ قدر پيدا كند قادر بر دعوت و اجراى احكام شريعت بر امت نمىتواند باشد . بلكه هر يك از آنها را مطابق اقتضاى عينش معذور مىدارد . [2]



[1] شرح فصوص قيصرى ، ص 300 .
[2] شرح فصوص قيصرى ، ص 300 ، ستون دوم .

331

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 331
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست