نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 263
رسيدند ) پس بعد زايل شد و مسماى جهنم در حق ايشان زايل شد . پس به نعيم قرب رستگار شدند از جهت استحقاقشان ( آن استحقاقى كه آنها را به جهنم كشاند ) چون كه مجرمند . قيصرى در شرح گويد : جهنم مظهرى كلى از مظاهر الهيه است كه محتوى بر مراتب جميع اشقياء است . چنانكه جنت مظهر كلى است كه محتوى بر جميع مراتب سعداء است . پس اعيان اشقياء كمالشان به دخول در جهنم حاصل مىشود . چنانكه اعيان سعداء كمالشان به دخول در بهشت حاصل مىشود و به اين معنى اشاره فرموده است رسول الله « ان العبد لا يزال يعمل بعمل أهل الجنّة حتّى لا يبقى بينه و بين الجنة إلَّا شبرا فيعمل عمل اهل النار فيدخل فيها ، و لا يزال العبد يعمل بعمل اهل النار حتّى لا يبقى بينه و بين النار الَّا شبرا فيعمل عمل أهل الجنّة فيدخل فيها » . پس هر يك از اشقياء چون داخل جهنم شده است به كمالش كه عين او اقتضا مىكرد و اصل شده است و اين كمال عين قرب نسبت به رب اوست چنانكه اهل بهشت چون در بهشت داخل شدند به كمالشان و مستقرّشان [1] و به ربّشان قرب يافتند . اين معنى در صورتى است كه مراد به مجرمان ، اهل نار باشد امّا اگر مراد از مجرمان سالكان باشند پس مراد به جهنم ، دار دنيا خواهد بود و بدين معنى اشكالى پيش نخواهد آمد . [2] خلاصه گفته شرّاح فصوص در اين مقام اين است كه چون موجودات همه تجليات ذات حق هستند و به نحوهء اضافهء اشراقيه بود و نمود دارند و در دار هستى يك حقيقت بيش نيست كه « غيرتش غير در جهان نگذاشت » دم به دم نداى * ( لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّه الْواحِدِ الْقَهَّارِ ) * به گوش ما سوى الله مىرسد و همه در مقابل اصلشان كه حقيقة الحقائق است خاضع و خاشعند . * ( عَنَتِ الْوُجُوه لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ ) * ( طه : 111 ) و حق تعالى هم كه حقيقت وجود است در مقام اقتدار و سلطنت مطلقه اش كه كسى كفو با او نيست و با او معيت ندارد بلكه همه قائم به او هستند فرمود : * ( ما من دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها ) * يعنى