نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 256
هادى و از جائر به سوى عدل است . چنانكه خداى تعالى فرمود : * ( يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً ) * . شيخ در باب سى و سوم فتوحات فرمايد : قارى قرآنى اين آيه * ( يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً ) * را قرائت كرد ، ابو يزيد بسطامى بشنيد و بگريست كه اشك از چشم او بر سر منبر آمد و فرياد برآورد و گفت : اى عجب چگونه به سوى او محشور مىشود كسى كه جليس اوست . تا چون زمان ما رسيد كسى ما را از اين مطلب بپرسيد . در جوابش گفتم : عجب نيست مگر از قول ابو يزيد . چه بدانيد كه متقى جليس جبار است كه از سطوت او اتقا دارد ( مىترسد و هراس دارد ) و اسم رحمن را سطوتى نيست زيرا كه رحمن نرمى و لطف و عفو و مغفرت عطا مىكند . از اين رو محشور مىشود به سوى اسم رحمن از اسم جبارى كه معطى سطوت و هيبت است . چه آن كه در دنيا جبار جليس متقين است . از آن رو كه متقيانند ( يعنى مىترسند و حساب مىبرند ) . فكلّ ماش فعلى صراط الربّ المستقيم . فهو غير مغضوب عليهم من هذا الوجه و لا ضالَّون . پس هر رونده اى بر صراط مستقيم است و وى از اين روى نه مغضوب عليهم است و نه ضالَّين . قيصرى گويد : زيرا او مظهر اسمى است كه رب او در آن طريق است پس مقتضاى اسم خودش مىباشد و چيزى غضب نمىكند بر كسى كه به مقتضاى طبيعت آن چيز عمل مىكند . پس داخل در مغضوب عليهم و ضالَّين نيست . اگر چه نسبت به ربى كه در حكم ، با او مخالف است داخل در حكم ايشان [1] است . چون عبيد مضل نسبت به عبيد هادى . پس چون ضلال نسبت به رب ديگر است نه به ذات خودش گفت : [2] فكما كان الضلال عارضا كذلك الغضب الإلهي عارض ، و المآل إلى الرحمة التي
[1] مقصود از ايشان مغضوب عليهم است و ضالَّين كه در اثر سنجش معلوم گردد . [2] شرح فصوص قيصرى ، صص 242 - 243 .
256
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 256