نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 249
هذه النعوت فهو غنيّ عنها كما هو غنيّ عنّا و ما للحقّ نسب إلَّا هذه السّورة ، سورة الإخلاص ، و في ذلك نزلت . فأحديّة الله من حيث الأسماء الإلهية التي تطلبنا أحدية الكثرة ، و أحدية الله من حيث الغنى عنّا و عن الأسماء الإلهيّة أحدية العين ، و كلاهما يطلق عليه الأسم الأحد ، فاعلم ذلك . * ( قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ ) * ، احد است از حيث عينش ( يعنى ذاتش . * ( الله الصَّمَدُ ) * صمد است از حيث استناد ما به او ( يعنى ما از جهت وجود و جميع صفاتمان به او متكى هستيم . زيرا ممكن در وجودش حدوثا و بقاءً محتاج به واجب بالذات است ) . * ( لَمْ يَلِدْ ) * يعنى نزاييد از حيث هويت ذاتش كه والد شود ، و از حيث هويت ما كه مولود او شويم و * ( وَلَمْ يُولَدْ ) * زاييده نشد از حيث هويتش ( هويت او از چه زاييده شود ) . * ( وَلَمْ يَكُنْ لَه كُفُواً أَحَدٌ ) * همتايى براى او از حيث هويتش نيست . پس آن چه در اين سوره مذكور شد نعت خداوند است . پس ذات خودش را فرد آورد كه فرمود « الله احد » و ظهور كثرت ، به سبب نعوت و صفات اوست كه نزد ما معلوم است . پس ما والديم و مولوديم و استناد به او داريم و اكفاء يك ديگريم و آن واحد از حيث احديتش منزه است از اين نعوت ( معلوم در نزد ما ) . پس بارى تعالى يعنى واحد احد غنىّ از اين نعوت است . چنانكه غنى از ماست و نيست براى حق نسبى مگر اين سوره كه سورهء إخلاص است و در اين باره نازل شد ( إخلاص است كه خالص براى خداست ) . پس احديت الله از حيث اسماء الهيه كه ما را طلب مىكند ( ما مجالى آنها هستيم ) احديت كثرت است و احديت [1] الله از حيث بىنيازى از ما و از اسماء الهيه ، احديت عين است و بر اين هر دو معنى اسم احد اطلاق مىشود . پس بدان اين را . قيصرى در شرح فرمايد : احديت به معناى اول را مقام جمع و احديت جمع و واحديت نيز گويند و دوم را جمع الجمع نامند و بيشتر استعمال احديت در احديت عين است كه احديت به معناى دوم است . [2]
[1] وقتى گفته شد خدا واحد است يعنى احدى المعنى يعنى يكى بدون تجزيه به خلاف يكى ما كه از أجزاء تشكيل شده است . [2] شرح فصوص قيصرى ، ص 239 .
249
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 249