نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 236
گفت : « اين تأويل خواب پيشين من است ، خداى من آن را حق گردانيد » چقدر فرق است كه يوسف چون خيال محسوس شد آن را حق دانست . و نبى صور حسيه را نيز چون صور خياليه مىداند كه حق تعالى و معانى غيبيه و حقايق عينيه در آن صور خياليه تجلى مىكند و يوسف صور حسيه را حق ثابت قرار داد و صور خياليه را غير آن . پس حس در نزد يوسف مجالى حق و معانى غيبيه است نه خيال . [1] فانظر ما أشرف علم ورثة محمد - ص - پس بنگر چقدر علم ورثهء محمد ( ص ) [2] شريف است كه اين اولياى كاملين بر اين اسرار مطلعند . و سأبسط القول في هذه الحضرة بلسان يوسف المحمدي ما تقف عليه إن شاء الله . و در اين گفتار رسول كه « الناس نيام » و اينكه عالم همه خيال است ، در اين حضرت خياليه به لسان يوسف محمدى بسط سخن خواهم داد آن چنان كه بدان واقف گردى و مطلع شوى ان شاء الله . مراد شيخ از « لسان يوسف محمدي » ، خود شيخ است . بيانش اينكه قيصرى گويد : مرتبهء محمديه محيط به جميع مراتب انبياست ، چه در نبوت چه در ولايت . زيرا جميع مراتب از اين مرتبهء محمديه متفرّع مىشود چنانكه از روح كلى او جميع أرواح متفرع مىشوند و هر يك از ورثهء آن بزرگوار قائم است بر ولايت نبيّى از انبيا از اين رو بعضى از ورثه بر قلب [3] ابراهيمند و بعض ديگر بر قلب يوسف و بعض ديگر بر قلب موسى صلوات الله عليهم أجمعين و آن كس كه قائم به ولايت خاصهء محمديه است جامع همهء مراتب ولايات است . پس اين كه گفت به لسان يوسف محمدى يعنى به لسان قائم بر ولايت يوسفى كه او محمدى است و چون قائم بر ولايت يوسف مظهر سرّ اوست . آن را به اسم او ناميد . در اين گفتار سرّ ديگر است كه بر آن اطلاع نمىيابد مگر كسى كه مطلع بر
[1] شرح فصوص قيصرى ، ص 229 . [2] از ذكر ورثهء محمد ( ص ) مقصود خود جناب محيى الدين است كه اين دقيقه را درك و پياده فرمود . [3] قلب مقام تفصيل است اينجا مقصود از قلب مقام و روش است .
236
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 236