نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 234
إسم الكتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 689)
قيصرى فرمايد : بدان كه مرئى چه بر صورت اصليهء خودش ديده شود و چه بر غير آن صورت ، گاهى به ارادهء مرئى است ، گاهى به ارادهء رائى است و گاهى به ارادهء هر دو و گاهى به غير ارادهء هر دو . اول : چون ظهور ملكى بر نبيّى از انبيا در صورتى از صور و چون ظهور كمل از انسان بر بعض صالحان در صورتهايى غير از صورشان . دوم : چون ظهور روحى از أرواح ملكى يا انسانى به استنزال كامل متصرف آن روح را به عالم خود ، تا كشف كند از او معنايى را كه علم بدان مختص به وى بود . سوم : چون ظهور جبرئيل عليه السلام براى نبى كه هم به استنزال پيغمبر بود او را و هم به بعث حق تعالى جبرئيل را به سوى پيغمبر . چهارم : چون رؤيت زيد صورت عمرو را در خواب ، بدون قصد و ارادهء هيچ يك از آن دو . و چون ظهور برادران يوسف عليه السلام به صورت كواكب و ظهور پدر و خاله اش به صورت شمس و قمر بدون علم برادران و ارادهء آنان بود شيخ فرمود : اگر آن ظهور از جهت مرئى يعنى از جهت برادران بود از آن آگاه بودند و چون عالم نبودند به آن چه يوسف در خواب ديد دانسته مىشود كه اين ظهور ، نه از جهت آنان بود و نه از جهت يوسف يعنى به قصد و ارادهء هيچ يك از طرفين نبود بلكه ادراك آن به حسب اعطاى استعداد يوسف بود آن ظهور را در خزانهء خيالش و علم به آن نداشت مگر بعد از آن كه براى او واقع شد كه گفت * ( قَدْ جَعَلَها رَبِّي حَقًّا ) * و يعقوب آن را بدانست هنگامى كه يوسف آن رؤيا را براى او بازگو كرد پس به يوسف گفت اى پسرك من اين رؤيا را بر برادرانت قصه مخوان ( بازگو نكن ، حكايت نكن ) كه به توكيد مىكنند چه كيد كردنى . ثم برّأ أبناءه عن ذلك الكيد و ألحقه بالشيطان ، و ليس إلَّا عين الكيد ، فقال * ( إِنَّ الشَّيْطانَ لِلإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ) * أي ظاهر العداوة . سپس حضرت يعقوب عليه السلام فرزندانش را از آن كيد تبرئه كرد و آن را به
234
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 234