نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 213
خسيسى راضى نيست . پس از آن كه در آن افتاد و به آن مبتلا شد و مكرر از او صادر شد با آن الفت مىگيرد و معتاد مىشود . پس به آن افتخار مىكند با آن كه آن را پيش از اين قبيح مىشمرد . اما نسبت به مشركان كه غير خداوند از موجودات را پرستش مىكنند . پس منتقم از آنها انتقام مىگيرد ، زيرا كه آنان حق را محصور كردهاند در آن چه كه او را پرستش كردند و اله مطلق را مقيد قرار دادند . اما از آن جهت كه معبودشان عين وجود حق است كه در اين صورت ظاهر شده است ، پس پرستش نمىكنند مگر خدا را « فرضي الله عنهم من هذا الوجه » پس عذابشان در حق ايشان عذب مىگردد . شيخ شبسترى گويد : < شعر > نكو انديشه كن اى مرد عاقل كه بت از روى هستى نيست باطل بدان كايزد تعالى خالق اوست ز نيكو هر چه صادر گشت نيكوست وجود آن جا كه باشد محض خير است اگر شرى است در وى او ز غير است مسلمان گر بدانستى كه بت چيست بدانستى كه دين در بت پرستى است و گر مشرك ز بت آگاه گشتى كجا در دين خود گمراه گشتى < / شعر > و با اينكه عذاب نسبت به كافران نيز اگر چه عذاب عظيم است . لكن ايشان به عذاب معذب نمىشوند زيرا به آن چه در آنهاست راضىاند . براى اينكه استعدادشان همين را طلب مىكند . مانند گلخن [1] تاب كه به كار خود افتخار مىكند و همانا كه عذاب عظيم است ، نسبت به كسى كه مىداند كه وراى مرتبه ايشان مرتبه اى است و اينكه معذبان در آن هستند نسبت به آن مرتبه عذاب است . ( يعنى عظيم بودن عذاب كافران به اين وجه است ) . و انواع عذاب از آن جهت كه عذاب است بر اهلش مخلد نيست زيرا كه عذاب به شفاعت شافعان منقطع مىشود و آخرين كسى كه شفاعت مىكند چنانكه در حديث صحيح آمده است آن كس ارحم الراحمين است . از اين روى در قعر جهنم جرجير مىرويد زيرا كه نار منقطع مىشود و عذاب مرتفع مىگردد و نيز عذاب مخلد نيست به مقتضاى « سبقت رحمتي غضبي » پس