نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 164
إسم الكتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 689)
جعل جاعل نيست يعنى ذات و ذاتى علت نمىخواهد . الذاتي لا يعلل و العرضي يعلل . مثلا وجود كه عارض بر ماهيت است علت مىخواهد در موجود شدن نه آن كه خود ماهيت در ماهيت شدن علت بخواهد . به قول شيخ الرئيس « ما جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها » . از اين بيان معنى حديث شريف « السعيد سعيد في بطن امه و الشقي شقي في بطن امه » معلوم مىگردد . لسان الغيب قدس سره فرمايد : < شعر > در أزل هر كو به فيض دولت ارزانى بود تا ابد جام مرادش همدم جانى بود < / شعر > اين بيت اشارت به « السعيد سعيد في بطن امه » است و نيز فرمود : < شعر > گفتم كه بسى خط خطا در تو كشيدند گفتا كه همان بود كه بر خط جبين بود < / شعر > و اين بيت اشارت به « الشقي شقي في بطن امه » است و نقش جبين ، همان سرنوشت است و در مصراع دوم اين بيت گويد : آن خط خطا را كسى در تو نكشيد كه شر از ناحيهء مبدأ بارى نيست بلكه اين خط خطا از نقش جبين و سرنوشت و اقتضاى عين ثابت توست . اين نكته را از شرح مرحوم دارابى بر ديوان حافظ استفاده كردم ، از اين بيان علت سنت نهادن « قرى » يعنى مهمانى را به « خليل الرحمن » دريابيد كه « پريرو تاب مستورى ندارد . » < شعر > فنحن له كما ثبتت أدلتنا و نحن لنا و ليس له سوى كوني فنحن له كنحن بنا ( لنا - خ ) فلي وجهان هو و أنا و ليس له أنا بأنا و لكن في مشهده فنحن له كمثل إنا < / شعر > - پس ما از حيث اعيان موجود در عين خودمان مظاهر او هستيم . چنانكه به ادلهء كشفيه از ذوق و وجدان و شهود امر به طور واقع ثابت شده است و ما براى خوديم . يعنى اعيان ما حاكم بر ماست . - از او فقط وجود من به من هبه شد پس ما براى اوييم مثل اينكه خودمان به خودمانيم ( ما براى اوييم كه مظاهريم و به خودمانيم كه محكوم به اقتضاى اعيان خويشيم ) . - پس براى من دو وجه است او و من اما اناى او يعنى وجود او به اناى من يعنى به وجود من نيست ( « وَهُوَ مَعَكُمْ » نه « و نحن معه » يا « أنتم معه » زيرا از اين سو استقلال وجودى نيست تا با او باشند ) .
164
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 164