responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 155


النظر العقلي ، و ما ورد الخطاب على ما يعطيه الكشف و لذلك كثر المؤمنون و قل العارفون و اصحاب الكشوف .
و همچنين است حكم مستقبل ، يعنى « لو شاء » و « لو يشاء » هر دو يكسان است پس نمىشود كه هدايت جميع در بعد هم تحقق يابد زيرا شخص عليم و حكيمى كه همه كار را به حكمت مىكند محال است وقوع غير ممكن را بخواهد .
پس مشيت حق تعالى واحد و عام است ، به آن مشيت واحدة تجلى مىكند و هر عينى نصيب خودش را از آن مىگيرد و به مقتضاى آن ظاهر مىشود خواه هدايت خواه ضلالت . چنانكه فرمود : * ( وَما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ) * و چون واقع در وجود يكى از دو نقيض است كه عين آن را اقتضا دارد ، پس مشيتش نيز احدى التعلق است . زيرا مشيت نسبتى است تابع علم . چه تا چيزى به هيچ وجه دانسته نشود اراده و مشيت به آن تعلق نمىگيرد و علم نسبتى است تابع معلوم و معلوم اعيان ثابته و احوال آنهاست . و آنها اقتضا ندارند جز وجود يكى از دو نقيض را پس مشيت تعلق نمىگيرد مگر به همان چيزى كه عين اقتضا دارد . [1] و انما ورد . . . و خطابات الهى به حسب توافق مخاطبين بر آن است و به حسب آن چه كه نظر عقلى اعطا مىكند ، نه به حسب آن چه كه كشف اعطا مىكند .
چه حكمت الهيه اقتضاى تدبير بر نظام معلوم را دارد پس لا بد است از احتجاب بعض ، بلكه احتجاب اكثر .
از اين جهت مؤمنون مصدق به آن چه كه ظاهر متبادر از خطابات الهيه است بسيارند و عارفان و اصحاب كشف كه فايض به ادراك سر القدرند كمند . ( زيرا طور معرفت فوق طور ادراك عقلى است ) .
* ( وَما مِنَّا إِلَّا لَه مَقامٌ مَعْلُومٌ ) * و هو ما كنت به في ثبوتك ظهرت به في وجودك .
يعنى مرتبهء معلوم معينى در علم خدا كه از آن تعدى و تجاوز نمىكند . پس آن كه در علم و مقتضاى عينش اين است كه واقف بر مقتضاى عقل و وهمش



[1] شرح فصوص قيصرى ، ص 179 .

155

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 155
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست