نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 150
فيظهر لك صور نافيه ، فيظهر بعضنا لبعض في الحقّ ، فيعرف بعضنا بعضا ، و يتميّز بعضنا عن بعض . و در اين مقام صور ما ( يعنى صور خلق ) در حق ظاهر مىشود . پس بعضى از ما براى ديگرى در حق ظاهر مىگردد پس بعضى از ما بعض ديگر را مىشناسد و تميز پيدا مىكند بعضى از ما از ديگرى . به اين اعتبار مشهود ، خلق است و حق در عزّ أحمى و غيبش كه پيغمبر ما ( ص ) از آن به عما تكنيه ( كنايه ) فرمود مىباشد . اگر چه وجود حق مرآتى است كه عالم در آن ظاهر مىگردد و در حضرت علم حق بعضى از ما براى ديگرى ظاهر مىشود و در اين حضرت به حكم مناسبت ، ميان اعيان تعارف واقع مىگردد ، و به حسب عدم مناسبت ، تناكر بينشان ظاهر مىشود و آن چه از تناكر و تعارف كه در عالم أرواح واقع مىگردد چنانكه رسول الله بدان تنبيه فرمود : « الأرواح جنود مجنّدة فما تعارف منها ائتلف و ما تناكر منها اختلف » مظهر و نتيجه اين تعارف و تناكر واقع در حضرت علميه است . [1] اين مراتب را در خويشتن پياده كن كه « من عرف نفسه فقد عرف ربّه » . در مقام روحت حال حقايق و علوم كليه ات را بنگر آيا آنها را از يك ديگر ممتاز مىيابى يا آن حقايق و علوم كليه را از عين روحت ممتاز مىيابى ( يعنى نه ، ممتاز نيستند ) . تا اينكه آن حقايق و علوم كليه به مقام قلب نازل شوند پس آن گاه از يك ديگر ممتاز شوند و هر كلى به جزئيات و مصاديق خود در آيد . سپس در مقام خيال ، مصور شود و بسان محسوس ظاهر گردد سپس در حس ظاهر شود . پس اگر اين امور را در خويشتن يافتى و آگاه شدى و هدايت گشتى آن كسى را كه بر صورت او هستى كه « خلق الله آدم على صورته » مىيابى و اگر آن چه را كه گفتيم در خويشتن چنانكه مىبايد نيابى ممكن نيست كه بر حقايق و احوال الهيه اطلاع پيدا كنى . « و كل ميسّر لما خلق له » . [2] فمنّا من يعرف أن في الحقّ وقعت هذه المعرفة لنا بنا ، و منّا من يجهل الحضرة التي
[1] شرح فصوص قيصرى ، ص 175 . [2] شرح فصوص قيصرى ، ص 176 .
150
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 150