responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 456


يافت و به جهت اين سرّ ، شيخ ، فص را اين چنين افتتاح كرد كه گفت : [1] هذه حكمة الأولية في الأسماء ، فإنّ الله سماه يحيى أي يحيا به ذكر زكريا و * ( لَمْ نَجْعَلْ لَه من قَبْلُ سَمِيًّا ) * .
اين حكمت جلاليه حكمت اوليت در اسماء است . زيرا خداوند يحيى را يحيى ناميد زيرا ياد زكريا به بود او زنده شد و پيش از يحيى كسى به اين اسم هم نام او نبود ( چه اينكه زكريا از خداوند چنين طلب كرد كه قول او در قرآن آمد : * ( فَهَبْ لِي من لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَيَرِثُ من آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْه رَبِّ رَضِيًّا ) * ( مريم : 6 ) .
فجمع بين حصول الصفة التي فيمن غبر ممن ترك ولدا يحيا به ذكره و بين اسمه بذلك ، فسمّاه يحيى فكان اسمه يحيى كالعلم الذوقي .
پس خداوند جمع كرد در يحيى اسم و صفت را ( صفت اينكه وارث پدرش حضرت زكريا و آل يعقوب بود و به اين وراثت زنده گردانيد ذكر آنان را ) چنانكه هر وارثى به اين صفت است و اسم او نيز يحيى بود ( كه با آن صفت موافق بود و هيچ يك از انبياى پيش از او به اسم يحيى نبودند هر چند كه به صفت مذكور بودند ) . پس اسم او ( از جهت اشتمال اسم به آن وصف و معنى ) يحيى بود مانند علم ذوقى . [2] ( كه نفوس جاهل را زنده مىكند ) .
فإنّ آدم حيى ذكره بشيث و نوحا حيى ذكره بسام ، و كذلك الأنبياء و لكن ما جمع الله لأحد قبل يحيى بين الاسم العلم منه و بين الصفة إلَّا لزكريا عناية منه إذ قال * ( فَهَبْ لِي من لَدُنْكَ وَلِيًّا ) * فقدم الحقّ على ذكر ولده كما قدمت آسية ذكر الجار على الدار في قولها * ( عِنْدَكَ بَيْتاً في الْجَنَّةِ ) * فأكرمه الله بأن قضى حاجته و سماه بصفته حتّى يكون اسمه تذكارا لما طلب منه نبيّه زكريا ، لأنه عليه السلام آثر بقاء ذكر الله في عقبه إذ الولد سر أبيه ، فقال * ( يَرِثُنِي وَيَرِثُ من آلِ يَعْقُوبَ ) * .
چه اينكه آدم ، ذكرش به شيث عليه السلام زنده شد و نوح ذكرش به سام زنده شد و همچنين ديگر انبيا عليه السلام و لكن خداوند پيش از يحيى براى كسى بين آن اسم و



[1] شرح فصوص قيصرى ، ص 398 399 .
[2] در اين كتاب و شرح آن چندين مورد در علم ذوقى بحث مىشود و مرادشان از علم ذوقى اين است كه بايد داراى آن اسم بود نه صرف دانايى مفهومى و آنان كه داراى اسمند آنان به حقيقت مزهء آن اسم را چشيده‌اند كه صاحب اسم اعلمند بدين بت دارندگان اين اسماء را كه مزهء آن را چشيده‌اند صاحبان علم ذوقى گويند .

456

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 456
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست