نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 29
ربط حادث به قديم سخن در اين است كه نشئهء عنصرى متجدد و متصرم است و صور اشيا يعنى حقايق آنها يكى پس از ديگرى ايجاد مىشود . به مثل نطفه اى امروز صورت انسانى پيدا مىكند و درختى فردا شكوفه مىدهد و ديگر پيدايشها ، حال آن كه فاعل على الإطلاق كه معطى الوجود است ، حق جلّ و علاست و او در فاعليتش تام است . حالت منتظره اى براى حقيقت واجب الوجود نيست . سؤال مىشود پس چرا اين شيء امروز پيدا شد و آن ديگرى فردا پديد مىآيد . حال مىپرسيم وجه ربط اين اشيا حادثه يوما فيوما آنا فآنا به فاعل قديم تام چگونه خواهد بود ؟ پاسخ : وجود يك حقيقت واحدهء ذات مراتب است كه به اصطلاح ، حقيقتى مشكك است . اما يك چيز است و مشكك . < شعر > از كران أزلي تا به كران ابدى درج در كسوت يك پيرهنش ساخته اند يكى شمس حقيقت مىدرخشد در همه عالم تعينهاى امكانى بود مانند روزنها < / شعر > حال اين حقيقت ذات مراتب را در هر مرتبه حكمى خاص است كه : < شعر > هر مرتبه از وجود حكمى دارد گر حفظ مراتب نكنى زنديقى < / شعر > يك مرتبهء اين حقيقت واحدهء مشكك ، نشئه عنصرى يعنى عالم جسمانى و مادى است . در اين نشئه نه فقط اعراض در حركتند بلكه جوهر ذات اين مرتبهء وجود نشئه عنصريه در حركت است كه به اصطلاح ، حركت جوهريه گويند . جناب حكيم الهى سبزوارى گويد : < شعر > و جوهرية لدينا واقعه إذ كانت الاعراض كلَّا تابعة < / شعر > يعنى اعراض چون استقلال وجودى عينى ندارند و نحوهء وجود آنها عين وجود موضوعات آنهاست . پس اعراض تابع محل خود هستند و اينها كه در حركتند محل آنها نيز در حركت است . و چون اقتضاى ذاتى اين نشئه تجدد و تصرم است ، بر اثر حركت جبلَّى او استعدادات و قابليتها بر اثر تأثير و تأثر و فعل و انفعال عوامل سفلى و علوى پيدا مىشود و فيض حق همواره بر همه محيط است .
29
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 29