و افول ، مصون و محفوظ است و آفتاب تجلَّى ذاتى احدى جمعى من ، از زوال و غيبوبت ايمن است ، و هر كوكبى درّى از علماى راسخ و اوليا و مشايخ ، كه مرشدان خلايق و هاديان طرايقند ، به منازل ايمان و إحسان و مناهل توحيد و عرفان و مراتب رشاد و ارشاد و مواهب هدى و سداد به وساطت انوار من ، راه مىتوانند برد و به هدايت من راه مىتوانند سپرد .
از حقيقت برزخيّت انسانيّت ، از آن جهت كنايت به بدر كرده است ، كه هم چنان كه بدر را از خود هيچ نورى و صفت ظهورى نيست ، بلكه قابل و آيينهء نور شمسى است ، هم چنين مر اين حقيقت برزخيّت را كه غير نسبتى نيست لا موجود و لا معدود ، كالخطَّ الفاصل بين الظلّ و الشعاع الشمسى ، و او را از نفس خودش هيچ نورى و صفت ظهورى نيست ، الا آن كه محل و آيينهء تجلَّى وجودى ذاتى است . و عدم افول او كنايت است از دوام تأثير نور وجودى و تجلى ذاتى از حيثيّت وى عينا او أثرا ، كه حكم هر حقيقتى از اين حقايق كه برزخيّت الوهى ثانى شامل و جامع ايشان است و هر يك معيّن اسمى از ائمّهء اسماى كلَّيند ، بر حقيقت هر كاملى غير مصطفى - صلَّى الله عليه و سلَّم - غالب مىباشد ، تا چون حقيقت آن كامل كه عين آن برزخيّت ثانى الوهى است و به نسبت بدرى است آيينهء آفتاب تجلى ذاتى جمعى مىشود ، آن تجلى از قيد اسمى كه آن صفت و حقيقت كه اثرى از او بر حقيقت آن كامل غالب است ، به كلى خالى نمىباشد كه اختصاص هر رسولى به قومى معيّن يكى از آثار آن قيد است .
و چون أدوار سلطنت اين اسماى كلى متعاقب مىباشد ، و هر مدتى سلطنت مر اسمى را مىباشد ، و در آن مدت سلطنت و تأثير اسماى ديگر در سلطنت و تأثير آن اسم مندرج مىباشد ، پس چون آن مدت منتهى مىشود ، سلطنت اسمى ديگر ظاهر مىگردد ، لا جرم به انتهاى سلطنت اسمى كه حكمش بر كاملى ظاهرتر بوده مىباشد ، تأثير آن تجلى ذاتى كه حكم آن اسم منتهى السلطنة بر او غالب بوده است ، يا به كلى زايل مىشود يا كمتر مىگردد ، و حينئذ بدر حقيقت آن كامل افول كرده باشد ،

765