نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 758
در اين قصيده من أولها إلى آخرها ، خصوصا اين چند بيت كه اكنون گفته شد ، جمله اثر و نتيجهء آن تحقّق است به جمعيت و شناخت نفس به آن جمعيّت حقيقى . اكنون مىگويد : به چنين جمعيّتى متحقّق بايد شد و از سر اين تحقق ، نفس را شناخت ، تا هر وقتى كه متوجه اين حضرت جمعيّت شوى ، چنين معارف كلى كمالى از نفس تو سر بر زند و بر زبان تو رود ، بى آن كه چهل روز خود را به آن مقيّد كنى . < شعر > و عرفانها من نفسها و هي الَّتي على الحسّ ما امّلت منّي أملت < / شعر > و معارف نفس بايد كه حكايت احوال و أطوار ذات خودش باشد ، نه آن كه از ديگرى حكايت كند ، چنان كه اين معارف من است كه در اين قصيده ياد كردهام كه هر چه ذات و نفس من به كمال قابليّت و استعداد ، از خودش اميد مىداشت كه بر او و در او ، ظاهر شود بالفعل و الحال ، به آن جمله متحقق شد ، و آن گاه حكايت از حال خودش بر حسّ املا كرد و به نظم آورد و ظاهر گردانيد . و در اين بيت اشارت كرده است به آن كه در اين قصيده ، ذوق هيچ كس را از اوليا درج نكرده است ، مگر هم چنان كه كسى به كمال تخلَّق و تحقّق به اسماى الهى به مقام جمع وجودى ، مىرسد و در آن بحر غرق مىگردد . پس به زبان جمع الهى « انا الحق » و « سبحانى » و « ليس في الجبّة سوى الله » نعره مىزند ، هم چنين اين قائل قصيده - رحمه الله - به كمال متابعت و حسن اقتدا و اهتداى مصطفى - صلَّى الله عليه و سلَّم - و تخلَّق و تحقق به اخلاق و اوصاف مطهّر او - صلَّى الله عليه و سلَّم - در بحر جمعيت مقام او - صلَّى الله عليه و سلَّم - غرق شده باشد و مستهلك گشته و بر وفق « كنت سمعه و بصره و لسانه و يده » و حضرت محمدى - صلَّى الله عليه و سلَّم - زبان او شده باشد ، يا به حكم مطابقت « ان الله قال على لسان عبده سمع الله لمن حمده » او زبان آن حضرت گشته و بىاو ، اين معارف كه اخبار و حكايت از آن مقام اعلى محمدى است - صلَّى الله عليه و سلَّم - از او ظاهر گشته و به سبب اين غرق و استهلاك در آن مقام ، آن چه گفته باشد از نفس و ذات خود نشان داده باشد ، و الله اعلم .
758
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 758