responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 750


و نوريّت او لحظه به لحظه ، كنايت كنند از او به غرّه كه در اصل لغت ، بياضى است كه از پيشانى اسب لامع مىباشد ، پس چون حال آن است كه نور آفتاب و لمعان او ، اثر و مظهر لمعان وجه من است ، پس اگر اين پرستندهء آفتاب از عين و حقيقت نور ، به آن سبب كه مدرك و مفهوم او نيست ، ظاهرا غافل شده است ، چون روى به مظهر و پرتو او آورده است كه مدرك و مفهوم او است و حيات و ثبات و ظهور كمالات جملهء محسوسات را به وى متعلق مىبيند و از او مستمدّ و مستفيض مىيابد ، پس به كلى از اين حضرت من اعراض نكرده است ، و از اين روى زيادتى و نقصانى به وى و حال وى عايد نمىگردد ، چون در اصل روى به من دارد .
< شعر > و ان عبد النّار المجوس و ما انطفت كما جاء في الأخبار في ألف حجّة فما قصدوا غيري و إن كان قصدهم سواى و إن لم يظهروا عقد نيّة [1] رأوا ضوء نوري مرّة فتوهّموه نارا فضلَّوا بالهدى بالأشعّة < / شعر > و اگر چنان كه مجوس آتش را عبادت و سجده كردند و مىكنند و چنان كه در اخبار آمده است و در تواريخ مذكور است كه آن آتش را كه اول بر افروختند و آن را به معبودى قبول كردند ، هزار سال يا بيشتر است كه كشته نشده است آن آتش ، بلكه در آتشكده‌ها از آن گاه باز آن را پرورش مىدهند و نمىگذارند كه آن فرو مرده شود ، و مع هذا ، در آن آتش پرستيدن من كل وجه ، قصد و اراده و توجه ايشان به سوى غير من نبود ، از آن جهت كه آن آتش را مظهر نور هدايت و الهيّت من گمان بردند ، و به آن سببش پرستش نمودند ، اگر چه ظاهرا صورت قصد و توجه ايشان ، در آن عبادت به سوى غير من است از آن روى كه مرا و نور الوهيّت و هدايت مرا در آن آتش منحصر دانستند و به آتش مقيّد شمردند ، و ذات و نور هدايت و الوهيّت من چون به هيچ چيزى مقيّد و در هيچ صورت منحصر نيست .



[1] عقد نيّة : تصميم على الأمر .

750

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 750
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست