نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 746
و متعبّدان يهود و نصارى ، هر شبى به آن اسفار ، به حضرت حق از حيثيّت اسمى كه استناد رسول ايشان و كتاب و شريعت ايشان ، به آن اسم تمامتر است ، مناجات مىكنند و به قرائت و تلاوت آن بدان حضرت تقرّب مىجويند ، حكمش هم چنين است كه در انجيل گفته شد . < شعر > و إن خرّ للأحجار في البدّ عاكف فلا وجه للإنكار بالعصبيّة [1] < / شعر > فقد عبد الدّينار معنى منزّه عن العار بالاشراك بالوثنيّة ) * معنى نصب على التمييز ، و منزّه فاعل عبد الدينار ، و البدّ معرّب بت و جمعه بددة . يعنى : اگر روى آورندهء به بتى را بينى كه از جهت صورت آن سنگها ، كه بت را از آن تراشيدهاند در روى افتاده است ، و آن را به صورت سجده مىكند ، پس به تعصّب از جهت انكارى عظيم از جاى مرو ، و بر وى ظلم و تعدّى بسيار مكن و او را به كلَّى عبث مپندار ، و آفرينش او را بىفايده مشمر كه تعمير مرتبه اى مىكند ، و اظهار امرى عظيم را متصدى است و همان كمال پيدايى است ، چه بسيار كسانند كه تو ايشان را از عار و ننگ شرك به بت پرستى ، مبرّا و منزّه مىشمرى و ايشان به طريق معنى ، درم و دينار دنيوى را قبله و معبود خود ساختهاند ، و چنان كه آن شخص كه به طريق صورت بت مىپرستد ، عمر خود را در تعظيم و توقير آن بت به سر مىبرد و نفع و ضرّ خود را بالوساطه ، به بت اضافت مىكند و او را قبلهء حاجات خود مىسازد . هم چنان كه دنيا دارى كه همهء عمر خود را در جمع و توفير و توقير سيم و زر ، صرف مىكند و زر و سيم را قبلهء حاجات و آمال و امانىّ خود ساخته است و دل و جان خود را فداى سود و زيان او كرده ، و تو او را موحّد مىخوانى ، و از ننگ
[1] البد : بيت الصنم : بتخانه . العاكف : المقبل على الشيء المواظب له . العصبية : القرابة المتصلة بالنسب . في نسخة الشارح العلامة : فلا تعد للإنكار . . . .
746
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 746