نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 588
نخست اثر آن ، آگاهى به ظاهر نفس ، و جهت تدبيرى او مر مزاج و قوا و اعضاى او را مىرسد ، و از او به قوا و اعضا سرايت مىكند تا از كثرت و نامضبوطى حركات و سكنات - قولا و فعلا - و ظهور به صور انحرافات ، اعراض مىكنند ، و به وحدت و عدالتى كه در احكام شرعي مدرج است ، روى مىآرند و آن را انقياد مىنمايند و آن زمان ، دخول ايشان در دايرهء مقام اسلام كه انقياد اوامر و زواجر شرع است درست مىشود ، و آن گاه ارتباط اين شخص انسانى كه به مسلمانى درآمده است ، با حق و اسما و صفات مقدس او به طريق تعلَّق ثابت مىافتد ، زيرا كه مربوب را به اسم ربّ و صفت ربوبيّت ، و مخلوق را به اسم خالق و صفت خلق ، و مهدى را به اسم هادى و صفت هدايت ، و توبه كننده را با اسم توّاب و قابل التوب ، و مغفور را با اسم غفّار و صفت مغفرت و هلمّ جراًّ ، تعلق ضرورى است و هم چنين در مقام اسلام كه تقيّد است به عالم حكمت ، تعلق به اسباب و علل و اضافت هر چيزى به سببى و علَّتى ظاهرا ، و رؤيت أشياء مضاف به اين اسباب و علل ، ضرورى است كه في الحقيقة آن اسباب و علل هم مظاهر آثار اين اسمايند ، و تا در دايرهء اسلام در نيامده است تعلَّقش با بعضى اسما و صفات است دون البعض ، و چون به حقايق مقام اسلام متحقق شد ، حينئذ تعلَّقش با همهء اسما و صفات تمام مىگردد ، و بعد از آن ، اثر آن آگاهى از مبدأ و معاد ، و طريق عود به قواى باطنى و حواسّ نفس مىرسد ، تا به تكلَّف و تلطَّف ، جهد مىكند ، و خود را از مضيق * ( صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ ) * [1] مىرهاند ، و نطق و سمع و بصر و فكرت و وهمش را كه به فضول و ما لا يعنى ، از ذكر و فكر و آثار و عبر به كلى محجوب بود ، در كار مىآرد و خويشتن را به اسم سميع و بصير و عالم و قائل ، متخلَّق مىگرداند ، و هم چنين قواى باطن را از حضيض نقايص و انحرافات جهل و بخل و طيش و ظلم و قساوت إلى غير ذلك ،