نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 571
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
يعنى : اين لفظ و لحظ و سمع و قوّت ، باطن و معنى صفت حيات و علم و ارادت و قدرتند ، و اين حيات و علم و ارادت و قدرت ، صور و مظاهر ايشانند در مرتبهء الوهت و عالم معانى مثبت آمده و عالم معانى و مرتبهء الوهت بالاى عالم پوشش خلق و مخلوقات است به لباس وجود مضاف به هر يك ، و اين مفاتيح مذكور نيز اسماى ذاتند كه آن چه حسّ سمع و بصر و غيرهما از محسوسات در مىيابند و از خواص آن بيان و روايت مىكنند ، آن جمله را اين اسماى ذات به حكم آن سير و سرايت در اين عالم حس گسترانيدهاند ، و مفصّل گردانيده از جهت تحقيق كمالات اسمايى خودشان بر موجب « فأحببت أن اعرف » . < شعر > فتصريفها من حافظ العهد اولا بنفس عليها بالولاء حفيظة [1] < / شعر > پس در كار و تصرّف انداختن مر اين اسماى ذات را كه مفاتيح غيبند ، صادر از وليى است حافظ عهد « أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ » ، إلى قوله * ( وَأَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ ) * [2] . و ذاكر ميثاق * ( من الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا الله عَلَيْه ) * [3] در اول قدم نهادن در كوى و لا و ولايت « حتّى احبّه » . و اين تصريف در اول به نفسى حاصل مىآيد كه به حكم تحقّق به مقام ولاى « فإذا أحببته كنت سمعه و بصره و لسانه و يده » ، مر اين تصرفات ديد و شنيد و گفت و كرد را كه از او ظاهر مىشود ، بر اين اسماى ذات مذكور ، عظيم محافظت كننده باشد از مداخلت حظوظ و احكام طبع خودش ، چنان كه در آن تصرّفات كه به آن اسما از حيثيت چشم و گوش و زبان و دست او صادر مىشود ، اين نفس اين وليّ ، هيچ مداخلت نكند و هيچ چيز را از آن به خود مضاف نپندارد [4] ، پس نفس اين وليّ به اين محافظت مر اين اسماى ذات مذكور را در كار و تصرّف مىاندازد ،
[1] فتصريفها مبتدا ، و حافظ العهد اولا خبره ، و بنفس ، خبر بعد الخبر و اللَّه الهادي - منه قدس اللَّه نفسه - . [2] يس ( 36 ) آيهء 60 - 61 . [3] الأحزاب ( 33 ) آيهء 23 . [4] نپندارد في م : نيندازد .
571
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 571