نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 569
و رازق و امثال ايشان در عالم جبروت ، و چون عقل و نفس و اسماى جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و حمله و افلاك و كواكب در عالم ملكوت ، و چون اسماء اركان و مواليد جنّ و انس ، در عالم ملك كه به سير و تأثير آن مفاتيح در وجود إلى آخر المراتب آثار ايشان اين اسما و ذكرها و آوازهاى مذكور آمد ، و صاحب علم اين مفاتيح مىداند كه حضرت ذات به آن مفاتيح من حيث الوجود اين ذكرها و اسما را چگونه جمع مىكند و ذلك معنى قوله : « وجود اقتنا ذكر بايد تحكَّم » و به سير و سرايت ايشان در علم و ظهور به صورت تأثّر و قابليّت به زبان استعداد از حيثيّت هر حقيقتى ، طلب وجود كردند ، تا به آن طلب نعمت وجود يافتند و به صورت صفات و اعراض ظاهر شدند ، و نتيجه و فايده و آثار ايشان در آن ظهور ، به صورت صفات و اعراض اداى وظايف شكر و ثنا بود مر موجد را به نعمت شامل وجود كه در حقّ ايشان ارزانى داشته بود ، تا هر يك بالحال و الخاصية وظيفهء شكر به نعمت شامل وجود ادا مىكنند ، و هر كس كه آن مفاتيح را مىداند ، مشاهده مىكند كه وجود به أسمائه ، ثمرات شكر هر حقيقتى و عرضى چگونه مىچيند ، چنان كه در آن بيت گذشته گفته شد كه « و مدح صفاتى لي يوفّق مادحي لحمدي » ، فذلك قوله : شهود اجتنى شكر بايد عميمة . < شعر > مظاهر لي فيها بدوت و لم أكن عليّ بخاف قبل موطن برزتى [1] < / شعر > اين آثار و اسما و صفات مذكور ، جمله صورتها و آيينههاى آن تجلَّى احدى جمعى منند ، كه به ايشان و در ايشان از جهت تحقيق كمالات اسمايى و تمام معرفت و پيدايى خودم در اين مراتب پيدا شدم ، هر چند حال من آن بود كه پيش از اين موطن پيدا شدن در مراتب به اين اسما و آثار هم خودم بر خودم پوشيده نبودم ، بلكه به حكم و حسب كمال ذاتى خودم هم در حضرت ذات خودم بر خودم به جميع مقتضيات ذات خودم پيدا بودم ، و اين پيدايى من در اين مراتب ، اكنون
[1] بدوت : ظهرت . البرزة : الظهور ، و البرزات : المواطن و مجالى الظهورات ، و برزتى : ظهورى .
569
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 569