responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 545


جمع كه خودى و حقيقت من است ، نفى غير و غيريّت است ، چنان كه در اين حضرت طالب و مطلوب و مسترشد و مرشد ، جز اين يك چيز كه حقيقت من است نمىباشد ، لا جرم در اين حضرت مر اين خودى خودم را كه عين همين حضرت است ، و به حكم آن غفلت و حيرت گم شدهء فهم و نظر من مىبود ، از عين همين حقيقت خودم طلب مىكردم ، تا مرا به زبان خودم به همين حضرت و حقيقت خودم كه از سر غفلت و حيرت به صورت مسترشد من ظاهر بود ، در اين طلب راه نمايد ، تا مگر اين حقيقت خودم را بازيابم و از اين غفلت و حيرت باز رهم .
< شعر > و اسألني رفعي الحجاب بكشفي النقاب و بي كانت إليّ وسيلتي < / شعر > و سؤال مىكردم از اين حضرت جمع خودم ، تا اين حجاب حيرت و غفلت را از پيش اين حقيقت خودم بر دارم ، به واسطهء آن كه اين نقاب عزّت و هيبت و جلال جمال خودم را بگشايم ، و به صورت كمال كه جامع است به حقيقت جمعيّت و اعتدال ميان جمال و جلال او ، بر خودم ظاهر شوم تا به رفع حجاب حيرت و دفع نقاب هيبت مر اين حقيقت هويت خودم را دريابم ، و وسيلت من به سوى خودم در اين سؤال هم به حقيقت ، اين برزخيّت كبرى و جمعيّت عظمى ، حقيقت خودم بود كه ميزان حقيقت كمال و نقطهء مركز حقيقى حاقّ اعتدال است .
< شعر > و انظر في مرآة حسنى كي أرى جمال وجودى في شهودي طلعتي < / شعر > و در حال غلبات آن طلب و حيرت ، چون خواستمى كه از مشاهدهء ديدار و انوار رخسار خودم برخوردار شدمى ، در هر صورتى خوب كه آيينهء حسن بىنهايت من است ، نظر مىكردم ، تا مگر در آن آيينهء جمال هستى خودم را كه منبسط است بر جملهء مكوّنات ببينم ، و حقيقت آن هستى و طلعت خودم را بازيابم ، و از آن شهود بياسايم .
در اين چهار بيت اشارت كرده است به آن كه در آن حيرت و طلب ، استمداد

545

نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني    جلد : 1  صفحه : 545
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست