نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 533
قبلهء آن توجه ايجادى اين صورت انسانى بود ، از جهت آن كه مقصد و مقصود او بود ، پس مدد و بقاى اجزاى عالم پيش از تعيّن اين صورت به آن كينونت او معنى و حكما ، در آن توجّه ايجادى مضاف بود و چون در حس متعيّن شد ، مر حفظ و مدد قيام و بقاى عالم را به اين صورت متصدى گشت ، و در مقام قطبيّت و مركزيّت واقع آمد . پس مىگويد كه اكنون در اين مقام قطبيّت من قائمم ، الا اين قطبيّت من عجب افتاده است ، زيرا كه حال آن است كه در واقع هر قطبى ، مركز نقطهء دايره اى بيش نباشد ، و من هم قطب و مركزم ، از آن جهت كه دايرهء وجود و علم كه اصل عالم است ، از اين حضرت جمعيّت من منتشى شده است و مدار ثبات و بقاى همه عالم منم ، و هم محيطم به همه دايرهء عالم از افلاك و غيرها ، از آن جهت كه علم و وجود عين ذات منند ، و ايشان به حكم موافقت * ( وَالله من وَرائِهِمْ مُحِيطٌ ) * [1] به همهء دايرهء عالم محيطند ، پس عجب بين مر اين قطب افلاك را اكنون در زمان من كه هم مركز است و هم محيط . < شعر > و لا قطب قبلي عن ثلاث خلقته و قطبيّة الأوتاد عن بدليّة [1] < / شعر > و هيچ قطبى نبوده است پيش از من ، از اقطاب سه گانه كه قطب الأثافى ، نام ايشان است كه من در اين قطبيّت خودم كه قيام است در مقام و حضرت احديّت جمع ، خلف و خليفهء او بوده باشم ، و حال آن است كه قطبيّت اوتاد اربعه ، أعنى وصول ايشان به مقام قطب الأثافى ، از مقام بدليّت است . ببايد دانست كه بدليّت را سه مرتبه است ، در مرتبهء اول ، ابدال سيصدگانهاند كه غالب بر هر يكى خلقى باشد از اخلاق سيصدگانه ، با تخلق هر يك به جملهء اين
[1] الأوتاد ، واحدها ، وتد : ما زرّ في الأرض او الحائط من خشب . اوتاد الأرض : جبالها ، و جعلنا الجبال أوتادا . و الأوتاد : المنازل الأربعة الرئيسيّة بين الاثنتى عشرة منزلة البروج ، و في الاصطلاح ما حققها الشارح العارف العظيم ( رض ) . [1] البروج ( 85 ) آيهء 20 .
533
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 533