نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 416
نامها را كه اهل طريق به آن منسوبند ، در اين چند بيت ياد مىكند و آن را از خود نفى مىفرمايد . خصوصا ، نصب على الحال باشد . < شعر > فلا تسمني فيها مريدا فمن دعي مرادا لها جذبا فقير لعصمتي [1] < / شعر > پس مرا نام مريد منه در ميان رفقهء اهل طريق ، چه هر كه را مراد حضرت معشوق خواندهاند از جهت آن كه او را معشوق به حضرت خود جذب كرده است ، آن مراد مجذوب محتاج است به عصمت و حفظ و حمايت امداد من ، كه اگر آن امداد از او منقطع شود ، يا صورتش متلاشى گردد ، يا از آن مقام به مقام عموم خلق باز افتد . « التسمية و الأسماء بمعنى واحد » . يعنى : چون علم مراتب هر كس پيش از ظهور او در عالم ، به من مخصوص است و اولياى ديگر همه مرا و حقيقت مرا در اول نشأت حسّى كه به صورت ذرّ پيدا شدم نشناختند ، پس مرا به مريدى كسى چون نسبت توان كرد ، و از من چون توان پرسيد كه تو مريد كيستى ، چه يكى از شروط شيخى آن است كه علم شيخ به جملهء استعدادات كلَّى و جزئى مريد كه در علم غيب بوده است ، محيط شود و من همه را در حضرت علم دانستهام و هيچكس مرا فيما بعده نيز ندانسته است ، پس مريدى را به من چون توان نسبت كردن . جذبا نصب على المفعول له . < شعر > و ألغ الكنى عنّي و لا تلغ ألكنا بها فهي من آثار صيغة صنعتي < / شعر > و باطل كن و بينداز از من كنيتها را و صوتى مكن به كنيت گفتن من كه آن
[1] المريد : المتمرّد على ارادته ، و الذي اعرض قلبا عن غير الحق و يحفظ مراد الله . المراد : المجذوب عن ارادته مع تيسّر الأمور له ، و جاوز الرسوم كلَّها و المقامات من غير مكابدة . لا تسمني : لا تدعني . العصمة : ملكة اجتناب المعاصي مع التمكَّن منها . و العصمة تختلف بحسب موارد الاستعمال و في المعصومين من الائمة بمعنى غير ما يطلق على الملائكة و العقول القدسيّة و الأرواح العالية باشد - خ ل - .
416
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 416