نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 406
علوم و گرانبارى ايشان اندك مايه سبك شود و چيزى از اين علوم از او فوت گردد ، او سبك و خوار و بى مقدار ماند در دنيا و آخرت . يعنى به اين عشق از اين علماى رسوم كه به نقل و عقل مقيّدند ، و جز اين را علم نمىپندارند برگذر و به ايشان و قبول و ردّ ايشان التفات مكن . قوله : « خفّ طفّ » اما من الطيف القليل ، او من طفّ الميزان : إذا ارتفع لنقصانه . < شعر > و حز بالولا ميراث أرفع عارف غدا همّه إيثار تأثير همّة [1] < / شعر > و جمع كن به سوى خود به اين عشق و تحقق به اين مقام محبّت ، ميراث بلندتر و بزرگترين عارفى كه انديشه و همّت او آن باشد كه بعد از آن كه به تحقق به مقام عرفان تأثير همّت و تصرّف در عالم به همت يافته باشد ، او در آن تأثير و تصرف حضرت حق را بر خود اختيار كند و آن تصرّف را به حق ايثار كند ، چنان كه از شيخ ابو السعود عطَّار بغدادى منقول است كه گفت : « أعطيت التصرّف منذ كذا سنة ، فتركته تطرّفا ليتصرّف هو لنا » يعنى تو را به اين مقام محبّت و تمسّك به وى اين آخر مقام عرفان حاصل شود ، و از صاحب اين مقام ، يعنى على - عليه السلام - كه أعلى و ارفع عارفان است اين مقام را ميراث يابى ، پس روا باشد كه از - و لا - مرادش محبّت خاندان باشد . < شعر > و ته ساحبا بالسّحب أذيال عاشق بوصل على أعلى المجرّة جرّت [2] < / شعر >
[1] به حق نسبت و لا و قرابت محبّت كه اصحّ نسب و اقرب قربات است ، حائز و جامع ميراث بزرگترين عارفى شو كه علوّ كنگرهء همّتش از كونين گذشته ، و تأثير همت و تصرف دو عالم را ايثار كرد . ارفع عارف صاحب مقام وراثت كليهء محمديه سرور أحرار ، مرتضى على است : < شعر > اگرم هيچ نباشد نه به دنيا نه به عقبى چو تو دارم همه دارم اگرم هيچ نباشد < / شعر > حز : حصل . الولا : النّصرة ، و قرابة حكمية يرث أصحابها . همّه : مراده ، غايته . [2] اگر همّتى چنين دارى ، دامن تكبّر و عظمت را از علوّ منزلت برابر بكش ، آن دامنى كه به ميان من وصال اتحاد مآل معشوقى بر بالاى مجرّه كشيده .
406
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 406