نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 398
شريعت من حق المتابعة . روا باشد كه از شريعت ، مرادش اين ظاهر شرع باشد كه به زبان جمع آن را به خود اضافت كند و گويد كه به حكم * ( قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ الله فَاتَّبِعُونِي ) * [1] به حسن متابعت من شروع كن تا به مقام كشف و يقين برسى ، چه منشأ كشف و مشاهدهء حقيقى ، مقام محبّت است و حينئذ ناظم ترجمان ذوق و مقام احديّت جمع محمدى باشد . < شعر > فمنبع صدّى من شراب نقيعة لديّ فدعني من سراب بقيعة [2] < / شعر > چه سرچشمهء صدا كه خوشگوارترين مشارب عرب است ، از شرابى زاينده است كه عين و بير معين آن شراب به نزد من و به حضرت من است ، پس بگذار مرا از سرابى كه نمايش فريبنده است به صحرايى از زمين هامون ، و هيچ آن جا آب حقيقى موجود نى . من شراب ، خبر المبتدأ و نقيعة لديّ جملة اسميّة صفة لشراب . و صدّاغ مورد ماء في العرب ، يضرب المثل بعذوبته ، فيقول : ماء و لا كصدّا مرعى و لا كسعدان و هو نبت ذو شوك يسمن الإبل في مرعاه . و النقيع : عين كثير الماء . و القيعة واحدة القيعان ، يعني اسم للصحراء الواسعة . پس از اين چه گفت : كه سرچشمه صدا زاينده از شرابى است كه سرچشمه و چاه بسيار آب آن شراب به نزد من است ، كنايت كرده است به آن كه منشأ علوم ذوقى حقيقى و كشف يقيني ، حضرت ذات من است و هر علمى و ذوقى كه سودمند باشد ، اصل آن از اشارتى باشد از سخن من كه آن سخن و علم او به ذوق جمعى كمالى من مخصوص باشد ، لا جرم چون هر صاحب ذوقى ، سخنى كه در وى لطفى و سودى باشد از سخن من استنباط مىكند و اصل آن ذوق من است ، پس مرا بگذار از ظنون و تخيّلاتى كه از سر تخمين مىگويند
[1] آل عمران ( 3 ) آيهء 30 . [2] القيعة ، الواحد قاع : الأرض السبلة انفرجت عنها الجبال و الآكام .
398
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 398